انرژی هسته ای، سلولهای بنیادین، شبیه سازی، نانو تکنولوژی

انرژی هسته ای، سلولهای بنیادین، شبیه سازی، نانو تکنولوژی

انرژی هسته ای، سلولهای بنیادین، شبیه سازی، نانو تکنولوژی

انرژی هسته ای، سلولهای بنیادین، شبیه سازی، نانو تکنولوژی

کاربرد صلح آمیز انرژی هسته ای

کاربرد صلح آمیز انرژی هسته ای

علوم و فنون هسته ای جزو فن آوری های پیش رفته و برتر در عصر کنونی است. امروز تاثیر این علوم در گسترش دانش بشری، تسلط بر طبیعت، تامین رفاه و پیشرفت زندگی بشر غیر قابل تردید بوده و به درستی می توان آن را از عناصر و محور های اصلی توسعه ی پایدار و از عوامل مهم اقتدار یک کشور به شمار آورد.
علوم و فنون هسته ای جزو فن آوری های پیش رفته و برتر در عصر کنونی است. امروز تاثیر این علوم در گسترش دانش بشری، تسلط بر طبیعت، تامین رفاه و پیشرفت زندگی بشر غیر قابل تردید بوده و به درستی می توان آن را از عناصر و محور های اصلی توسعه ی پایدار و از عوامل مهم اقتدار یک کشور به شمار آورد. در واقع، در طول نیم قرن گذشته، در نتیجه تلاش پیگیر پژوهش گران، این فناوری نقش مهمی در رشد صنعت، کشاورزی و پزشکی ایفا کرده است. استفاده از رادیو ایزوتوپ ها در تشخیص و درمان بیماری ها، به کارگیری فن آوری هسته ای در تولید برق و تولید مواد با خواص ویژه و هم چنین تولید گونه های مقاوم محصولات کشاورزی نسبت به آفات و کم آبی، تنها شماری از استفاده های گوناگون این علوم در پزشکی، صنعت و کشاورزی است. جمهوری اسلامی ایران مصمم است، با توجه به تاثیر شگرف علوم و فنون هسته ای در مؤلفه های علمی، اقتصادی و اجتماعی و به طور کلی توسعه پایدار، راه خود را در مسیر پر پیچ و خم استفاده ی صلح آمیز از این فناوری باز کند.
انرژی هسته ای به طور صلح جویانه موارد مصرف گوناگونی دارد که به شرح آن ها پرداخته می شود. (شایان ذکر است، آژانس بین المللی انرژی اتمی در این حوزه تحقیقات متعددی را انجام داده است که به مراحل کاربردی نیز رسیده اند.)

● در بخش پزشکی و بهداشتی

طبق آمار های سازمان بهداشتی، میزان افراد سرطانی در کشور های در حال توسعه تا سال ۲۰۱۵ هر ساله ۱۰ میلیون نفر افزایش می یابد. این در حالی است که شیوه های زندگی در حال تغییر است. اکثر کشور های در حال توسعه، دارای متخصصان کافی در این زمینه یا دستگاه های رادیو تراپی نیستند تا بتوانند به طور موثر و ایمن با بیماران سرطانی خود تعامل کنند. در حدود ۱۵کشور آفریقایی و چند کشور آسیایی، حتی یک دستگاه رادیو تراپی نیز وجود ندارد. آژانس بین المللی انرژی اتمی در این زمینه برای کمک به کشور ها، برنامه هایی را تدارک دیده است. هم چنین از تکنیک های هسته ای در ساخت داروهای هسته ای نیز استفاده می شود. به طور کلی، می توان موارد ذیل را به عنوان مصادیق کاربرد تکنیک های هسته ای در حوزه ی پزشکی نام برد:
ـ تهیه و تولید رادیو داروی ید – ۳۱۱، برای تشخیص بیماری های تیروئید و درمان آن ها
ـ تهیه و تولید کیت های رادیو دارویی برای مراکز پزشکی هسته ای
ـ کنترل کیفی رادیو دارو های خوراکی و تزریقی، برای تشخیص و درمان بیماری ها
ـ تهیه و تولید کیت های هورمونی
ـ تشخیص و پی گیری درمان سرطان پروستات
ـ بررسی مراکز عفونی در بدن
ـ تشخیص سرطان های کولون، پانکراس، روده کوچک و برخی سرطان های سینه
ـ شناخت محل تومور های سرطانی و بررسی تومور های مغزی، سینه و ناراحتی های ریوی
ـ تصویر گیری بیماری های قلبی، تشخیص عفونت ها و التهاب مفصلی، آمبولی و لخته های وریدی
ـ تشخیص کم خونی ها یا سندرم اختلال در جذب ویتامین۱۲B
ـ تولید دزیمتر های جیبی و محیطی
ـ استریلیزاسیون لوازم پزشکی یک بار مصرف.

● در بخش دام پزشکی و دام پروری

▪ در این حوزه می توان از مصادیق ذیل نام برد:
ـ نقش تکنیک های هسته ای در پیش گیری، کنترل و تشخیص بیماری های دامی
ـ نقش تکنیک های هسته ای در تولید مثل دام
ـ نقش تکنیک های هسته ای در تغذیه دام
ـ نقش تکنیک های هسته ای در بهداشت و ایمنی محصولات دامی و خوراک دام.

● در مدیریت منابع آب

بهبود دسترسی به منبع آب جهان، به عنوان یکی از زمینه های بسیار مهم در توسعه شناخته شده است. بیش از یک ششم جمعیت جهان در مناطقی زندگی می کنند که دسترسی مناسب به آب آشامیدنی بهداشتی ندارد. تکنیک های هسته ای برای شناسایی حوزه های آب خیز زیرزمینی، هدایت آب های سطحی و زیرزمینی، کشف و کنترل آلودگی و کنترل نشت و ایمنی سد ها به کار می روند. از این تکنیک ها، هم چنین در شیرین کردن آب شور و آب دریا نیز استفاده می شود.

● در بخش صنایع غذایی و کشاورزی

▪ در این حوزه نیز می توان مصادیق ذیل را نام برد:
ـ جلوگیری از جوانه زدن محصولات غذایی
ـ کنترل و از بین بردن حشرات
ـ به تاخیر انداختن زمان رسیدگی به محصولات غذایی
ـ افزایش زمان نگه داری
ـ کاهش میزان آلودگی میکروبی
ـ از بین بردن ویروس ها
ـ طرح های باردهی و جهش گیاهانی چون گندم، برنج و پنبه.

● در بخش صنایع

▪ در این حوزه می توان از مصادیق ذیل نام برد:
ـ تهیه و تولید چشمه های پرتو زایی کبالت برای مصارف صنعتی
ـ تولید چشمه های ایریدیم برای کاربرد های صنعتی و بررسی جوش کاری در لوله های نفت و گاز
ـ تولید چشمه های پرتو زا برای کاربرد های مختلف در علوم و صنعت از قبیل، طراحی و ساخت انواع سیستم های هسته ای برای کاربرد های صنعتی مانند سیستم های سطح سنجی، ضخامت سنجی، دانسیته سنجی و ...
ـ اندازه گیری خاکستر ذغال سنگ
ـ بررسی کوره های مذاب شیشه سازی برای تعیین اشکالات آن ها
ـ نشت یابی در لوله های انتقال نفت با استفاده از تکنیک هسته ای.

● در شناسایی مین های ضد نفر

در سال گذشته آژانس بین المللی انرژی اتمی از تکنیک هسته ای در کرواسی به صورت آزمایشی برای شناسایی مین های ضد نفر استفاده کرده و نتیجه این بود که اندازه های خاصی از این مین ها در اعماق مختلف و در شرایط خشکی خاک زمین شناسایی شدند. اما کار بیشتری نیاز است تا منجر به کشف مین های ضد نفر کوچک تر و در شرایط رطوبت خاک زمین شود.

● توسعه هسته ای جمهوری اسلامی ایران در پزشکی، صنعت و کشاورزی

جمهوری اسلامی ایران برنامه گسترده ای در خصوص توسعه ی هسته ای در موارد فوق دارد. در این زمینه، سازمان انرژی اتمی ایران با ایجاد مراکز و آزمایشگاه های مختلف تحقیقاتی، تولیدی و خدماتی در این امر اهتمام کامل ورزیده است. مراکز زیر از جمله مهم ترین تاسیسات هسته ای سازمان، برای اجرایی کردن توسعه ی هسته ای اند:
ـ مرکز تحقیقات هسته ای
ـ مرکز تحقیقات گداخت هسته ای
ـ مرکز تابش گاما
ـ مرکز تحقیقات پزشکی و کشاورزی هسته ای
ـ مرکز پرتو فرایند
ـ مرکز علمی و صنعتی
ـ مرکز تحقیقات لیزر
▪ بخشی از مهم ترین فعالیت های مراکز فوق، عبارتند از:
ـ تولید رادیو ایزوتوپ هایی مثل: ۱۹۲-Ir و ۶۰-Co و ۱۳۷-Cs و ۲۴۱-Am
ـ تولید رادیو داروهایی مثل:۹۹-Mo/m۹۹-Tc و ۱۳۱-I و ۳۲-P و ۶۷-Ga
ـ تولید انواع کیت های رادیو دارویی
ـ تولید گندم موتانت و غیر موتانت، جوموتانت و غیر موتانت و پنبه ی موتانت
ـ تولید سیستم شمارش هسته ای با آشکارساز گایگر
ـ تولید مولد پالد هسته ای
ـ تولید دزیمتر جیبی و دزیمتر دیجیتال دستی
ـ تولید انواع لیزر ها
موارد فوق تنها نمونه های اندکی از فعالیت های سازمان انرژی اتمی در خصوص توسعه ی هسته ای در پزشکی، صنعت و کشاورزی است.
در حال حاضر صدها پروژه تحقیقاتی، کاربردی و تولیدی در مراکز مختلف سازمان درحالی انجام است که نشان گر عزم و برنامه ریزی جمهوری اسلامی ایران در توسعه علوم و فن آوری هسته ای است.
منبع : آفتاب

شبیه‏سازى از دیدگاه شهید مطهری

شبیه‏سازى از دیدگاه شهید مطهری

شما تمام نگرانى‏تان از این است که نکند روزى یک موجود زنده و بالخصوص انسان را بسازند . من نمى‏فهمم این نگرانى چه نگرانى‏اى است؟ اگر انسانها انسان را ساختند یا گیاه را ساختند، آنوقت مگر انسانها گیاه را خلق کرده‏اند؟ این عالم قانونى دارد که از آن تخلف نمى‏کند; یعنى اگر آن مجموع شرایط مادى براى پیدایش یک گیاه به وجود آید یا - به قول کسانى که قائل به روح و نفس هستند - اگر مجموع شرایط براى اینکه یک کودک (نفس) متولد شود به وجود بیاید (به هر وسیله به وجود بیاید; مى‏خواهد عوامل طبیعت آن را به وجود آورند یا انسانها) محال است که او به وجود نیاید . این را با مثالى ذکر کنم - در مثال بهتر مى‏شود مطلب را گفت - و آن این است:
دو نفر با هم سر تلویزیون مباحثه دارند . تلویزیون گیرنده‏اى را مى‏بینند که عکسها و تصویرهایى را نشان مى‏دهد . این دو نفر در یک چیز با هم اتفاق دارند و آن دستگاه گیرنده است . یکى از این دو نفر مى‏گوید این تصویرها روى صفحه را همین دستگاه، خودش ایجاد مى‏کند; خاصیت همین دستگاه است که ایجاد مى‏کند . دیگرى معتقد است که یک دستگاه فرستنده دیگر هست که امواجى را پخش مى‏کند و هر وقت‏یک دستگاه گیرنده به این کیفیت‏ساخته شود، در هر جا که باشد، صورت آن را منعکس مى‏کند . بعد آن کسى که مدعى است دستگاه فرستنده‏اى نیست که تصویر از آنجا مى‏آید و این خود همین دستگاه است که این تصویر را مى‏سازد، مى‏گوید الآن با دلیل ثابت مى‏کنم; وقتى مثل همه تلویزیونهاى دیگر شد، به جبر و ضرورت خاصیت آنها را پیدا مى‏کند، یعنى آن دستگاه فرستنده‏اى که همیشه در حال فرستادن (تصویر) است و یک «آن‏» از کار خودش غافل نیست، طبعا (تصویر را در آن) منعکس مى‏کند .
خدا که انسان نیست که انسان هوسباز بخواهد باشد . اگر ما به دنیاى دیگرى و به عالم ارواح قائل باشیم، معنایش این است که هر چه در این دنیا پیدا شود (مى‏خواهد به دست‏بشر پیدا شود، مى‏خواهد به دست دیگرى) (خارج از قانون خلقت نیست). مگر الان انسانها انسان نمى‏سازند؟ همین الان هم انسانها انسان مى‏سازند، الان هم موت و حیات به دست انسانهاست; یعنى یک زن و شوهر دلشان بخواهد بچه به وجود بیاید به وجود مى‏آید، دلشان بخواهد به وجود نیاید به وجود نمى‏آید . پس بگوییم اینها در کار خدا دخالت کرده‏اند؟ حرف کلیسا راجع به مساله جنین بسیار حرف غلطى است که مى‏گویند اگر کسى بخواهد بچه متولد نشود و جلوگیرى کند، در کار خدا مداخله کرده است . همیشه مردم در کار خدا به این معنا مداخله مى‏کنند . آن کشاورزى هم که کشاورزى مى‏کند، در کار خدا مداخله مى‏کند . قرآن هم مى‏گوید: «افرایتم ما تحرثون، ءانتم تزرعونه‏ام نحن الزارعون‏» . در همان کار کشاورز، قرآن چیزى از آن را از او مى‏داند و چیزى از آن را - که از او نیست و از دستگاه خلقت است - از خودش مى‏داند . کشاورز کار خودش را انجام مى‏دهد، یعنى زمینه را مساعد مى‏کند و این عالم خلقت است که آن را ایجاد مى‏کند نه کشاورز .
یک چیز را من براى همیشه به شما قول مى‏دهم و آن این است که براى هزارها سال دیگر هم بشر قادر نخواهد شد که بکلى خارج از قانون خلقت موجودى را ایجاد کند، مثلا انسانى ایجاد کند که هیچ ارتباطى با عالم خلقت نداشته باشد . علم انسان هر چه پیش مى‏رود، در جهت‏شناخت قوانین خلقت پیش مى‏رود و از همان قانون موجود خلقت استفاده مى‏کند . کدام قانون را بشر در عالم خلق کرده است؟
بلا تشبیه - البته جسارت نباشد - نمرود به ابراهیم (ع) گفت: خداى تو کیست؟ گفت: «ربى الذى یحیى و یمیت‏» .(نمرود) گفت: «انا احیى و امیت‏» من هم احیا و اماته مى‏کنم . دستور داد دو نفر را از زندان آوردند، یکى را سر بریدند (و یکى را آزاد کردند). این واضح است که مغلطه است، عین این مغلطه جناب عالى راجع به خواب . شما چرا راجع به خواب مى‏گویید؟ راجع به میراندن بگویید . چرا مثال روى خواب آوردید؟ اولا این آیه قرآن نیست که فرمودید: «همان طور که مى‏میرید زنده مى‏شوید» ، این حدیث است . فرمودید خواب (تلقین مغناطیسى) چون در اختیار انسانهاست جنبه مادى دارد . اولا این جنبه مادى و غیرمادى که شما یک دیوار عظیمى در اینجا قائل شده‏اید، کجاست؟ شما چرا اصلا براى مردن مثال به خواب زدید؟ درباره خود مردن صحبت کنید، بگویید اگر مردن یک جنبه ماوراءالطبیعى باشد، پس باید هیچ کس نتواند کسى را بکشد، چون قرآن مى‏گوید: خدا قبض روح مى‏کند ملک الموت مى‏آید قبض روح مى‏کند . خدا مى‏گوید: «الله یتوفى الانفس حین موتها» ; اگر خدا قبض روح مى‏کند، پس هیچ کس نباید بتواند کس دیگرى را بمیراند . نه، اینها با هم منافات ندارد . آن کارى که بنده مى‏کند غیر از کارى است که خدا مى‏کند . بنده شرایط بقاى حیات را در اینجا از بین مى‏برد . از نظر قرآن این به معنى فانى شدن و تمام شدن نیست . وقتى که این شرایط معدوم شد، یک چیزى هست که قبض مى‏شود، یک چیزى هست که از اینجا برده مى‏شود، یک چیزى هست که دیگر امکان بقا ندارد و چون امکان بقا ندارد گرفته و برده مى‏شود . پس اینها با همدیگر به هیچ وجه منافات ندارد .
من 10- 15 سال پیش (همان وقت که صحبت این بود که آن دانشمند ایتالیایى جنین را در خارج رحم پرورش مى‏دهد و روزنامه‏ها سرو صداى زیادى راه انداخته بودند و روى همین (جهت) پاپ هم (این کار را) تحریم کرده بود که این دخالت در کار خداست و چنین و چنان) مقاله‏اى نوشتم تحت عنوان «قرآن و مساله‏اى از حیات‏» و همین مساله را آنجا طرح کردم .
بنابراین مساله روح هیچ وقت‏با این حرفها باطل نمى‏شود که مثلا اگر روزى بشر قادر شد انسان بسازد و فرض کنیم و اقعا از نطفه هم نسازد، سلولى مثل سلول مرد را از ماده دیگرى بسازند و در خارج رحم پرورش دهند و یک انسان تمام بسازند، (در این صورت روح باطل است; خیر) این به این مساله ارتباطى ندارد .
در مساله روح، کسانى که بحث مى‏کنند، در واقع همین تعبیر است که آیا انسان همه ابعاد وجودش همین ابعاد محسوس است‏یا یک بعد وجودى دیگرى هم دارد که آن بعد وجودى در وقتى که شرایط آن به وجود آمد به وجود مى‏آید، همین طورى که اگر شرایطى به وجود آید این ابعاد وجودى‏اش به وجود مى‏آید . در این جهت هیچ فرقى بین همان مثال تلویزیون و ما وجود ندارد . پس شما نگران نباشید; اگر روزى هم هزارتا انسان بسازند، با مساله روح هیچ ارتباط ندارد .
حالا اگر ما وارد خود مساله روح قطع نظر از قرآن بشویم مساله دیگرى استا ما فعلا روى قرآن بحث مى‏کنیم . شما فعلا باید روى قرآن بحث کنید و من بى‏میل هم نیستما بالاخره مساله‏اى است که ما روى آن غرض خاصى ندارى‏م، اگر رفقا مصلحت مى‏دانند که روى خود مساله روح هم به طور کلى بحثى کنیم بحث مى‏کنیم .
در کتاب ذره بى‏انتها گواینکه از نظر خود آقاى مهندس بازرگان بحثشان ادامه بحثهاى راه طى شده است، ولى از نظر ما بکلى غیر از آن بحثهاست و بحث‏بسیار صحیحى است . از نظر ما این بحث، صد در صد بحث صحیحى است و رد نظریه‏اى است که ایشان در راه طى شده داده‏اندو ما بعد روى این قضیه بحث‏خواهیم کرد و مطلب درست همان است . این که ایشان در آن‏جا اینهمه روى کلمه «امر» در قرآن تکیه کرده‏اند، اگر غیر از آقاى مهندس بازرگان مى‏بود مى‏گفتیم حتما حرفهاى دیگران را که در چندین صد سال پیش گفته‏اند، از کتابهاى دیگران برداشته‏اند در کتاب خودشان نقل کرده‏اند، ولى چون مدانیم که استنباط ایشان با مراجعه به کتابهاى دیگر نبوده، از نظر من واقعاا خیلى قابل تحسین بود که چیزى را که دیگران بعد از سالها دقت و مطالعه از قرآن استنباط کرده‏اند، عین همان استنباط را ایشان کرده‏اند، البته با یک اختلافات جزئى که عرض مى‏کنم .
ایشان تعبیر مى‏کنند که قبا عالم را با دو عنصر توجیه مى‏کردند و با دو عنصر جهان را نمى‏شود توجیه کرد، عنصر دیگرى نیز لازم است . یک تصحیح مختصر باید کرد که آن چیزى را که خودشان امر یا روح مى‏نامند . به صورت یک عنصر در عرض الن دو عنصر (که این سه تا بخواهند با همدیگر ترکیب شود) نمى‏شود تصویر کرد . البته آن همم تعبیر است; نه اینکه سه چیز با یکدیگر ترکیب مى‏شوند و از مجموع مرکب یک شى‏ء یک شى‏ء درست مى‏شود; یک چیزى است که بهترین تعبیر از تعبیرات امروزى تعبیر «بعد» است: یک بعد دیگر . فرق است‏بین اینکه بگوییم روح بعد دیگرى است از انسان و اینکه بگوییم یکى عنصر دیگرى است از عناصر که انسان از مجموع عناصر ترکیب شده است . ابعاد با یکدیگکر ترکیب نمى‏شوند7 ابعاد جهات مختلف یک شخصیت‏اند، ولى عناصر را معمولا ما در جایى مى‏گوییم که اینها یک وقعیت جدایى از همدیگر دارند و بعد مى‏آیند با همدیگر ترکیب مى‏شوند و مرکب به وجود مى‏آورند . ابعاد، شخصیت چدا از هم ندارند، نه اینکه قبلا شخصیت جدایى داشته‏اند، هر بعد قبلا وجود داشته، بعد آم‏ده‏اند با همدیگر ترکیب شده و ضمیمه شده‏اند و یک مرکب به وجود آورده‏اند، مثل ابعاد سه‏گانه جسم . به این شکل نیست . حالا آن باشد بارى بعد . به هر حال خوساتم این نگرانى را جناب عالى نداشته باشید .
مطلب دیگرى که در مساله لغو و عبث‏بودن خلقت فرمودید، من به اعتراض کردند شما حق مى‏دهم ولى به
اعتراض شما نه; یعنى شما حق داشتید اعتراض کنید چون بیان من ناقص بود و تعمد هم داشتم ناقص بگذرم، ولى اعتراض شما درست نیست . این هم که من گفتم مبنى بر مساله روح است که مى‏خواهم توضیح دهم، یعنى مى‏خواهم بگویم که قرآن نمى‏خواهد بگوید رد این خلقت جسمانى شما چیزى هست که به درد نمى‏خورد . بآن تشبیه بود که من به مساله جنین مثال زدم . البته من در اینکه از قرآن حتما این استفاده مى‏شود تردید دارم ولى حرف من این بود و خیلى از اشخاصى که این آیات را توجیه کرده‏اند این طور توجیه کرده‏اند، مى‏خواهند بگویند که عنصر بقاى بعد از مرگ الان در شما وجود دارد، همان مساله عالم برزخ که عالم برزخ بعد از این خلق نمى‏شود; شما الان اینجا یک وجود مثالى برزخى دارید، الان همراه شما هست . حکمت این چشم و گوش شما همانهایى است که الان شما دارید مى‏بینید ولى شما لان اعضا و جوارح دیگرى، اندام دیگرى و خصوصیات دیگرى دارید که آنها در این وجود جسمانى شما نظیر اعضا و جوارح جسمانى شماست در عالم رحم; سنخ آنها اساسا از سنخ این عالم نیست، از سنخ عالم برزخ است . اینکه من آن را این‏قدر توضیح ندادم، چون تا ما مساله روح را بحث نکنیم، ذ گفتنش اینجا زائد است . ما خواستیم بگوییم اصلا عنصر قیامت (یعنى آنچه از ما در برزخ مباقى مى‏ماند و آنچه در قیامت‏شخصیت ما را تشکیل مى‏دهد) الان وجود دارد و اگر این که با ما هست اینجا معلدوم شود نظیر این است که نهایت‏سیر جنین پایان رحم باشد، که اگر مسام‏له روح ثابت‏شود این بیان من درست است و اگر ثابت نشود غلط است . اعتراض کردن شما صحیح بود نه نفس حرف شما; چون من عمدا بیان را ناقص گذاشتم حق داشتید اعتراض کنید، ولى بیان من بر اساسى است که باید بعد روى آن بحث کنیم .
ایراد سوم شما مساله مجازاتها بنود . اینجا باز من خیال مى‏کنم که شما هنوز گیر معنایى که ما مى‏گوییم، همام‏ن مفهوم تادیب کرن، تنبیه کردن، تشفى پیدا کردن یا تهدید کردن، اسباب عبرت دیگران فراهم کردن . عرض کردیم که نه، مفهوم مجازات اخروى این نیست، به این معنا: در مثال تکوین که ذکر کردم، مثال دیگرى هم آقاى تدکتر . . ذکر کردند که من از زبان ایشام‏ن مى‏گویم: در مجازات تکوینى اگر ما مجازات مى‏گوییم، التبه لفظ آن با لفظ مجازاتهاى اجتماعى یکى است ولى ماهیتش دوتاست . کسى که در اثصر یک هرزگى پیچ دقیقه‏اى دچاز بیماریهاى سفلیس و نظیر آن مى‏شود و بعد تا آخر عمر دامنگیرش مى‏شود و احیانا در نسلش هم تا چند نسل ادامه پیدا مى‏کند، ما به آن مى‏گوییم مجازات . در این طور موارد عرض کردیم جاى حرف نیست که کسى بگوید تناسب وجود ندارد، چون آن را براى این وضع نکرده‏اند که شما بگویید حالا که بارى این وضع کرده‏اند مى‏خواستند کمترش را وضع کنند . آن مجازات نتیجه قهرى و جبرى این عمل است; یعنى این راهى است ککه نهایتش آن است . شما نمى‏توانید به خدا اعتراض مکنید که این راهى که من همین‏طور از این طرف در پیش مى‏گیرم و آخرش منتهى مى‏شود به مثا افغانستان، تو یک کارى بکن که من از این راه بروم ولى به افغانستان نرسم . این محال است . شما مى‏توانید مثلا بگویید که‏اى کاش نم نبودم، عالمى نبود، اما نمى‏توانید بگویید که‏اى کاش من بودم، عالم هم مى‏بود، راه هم مى‏بود و من هم از این طرف مى‏رفتم ولى به افغانستان منمى رسید . چنین چیزى محال است . من مى‏خواهم امسال بروم مکه، ولى به قول سعدى به طرف ترکستان راه مى‏افتم . حال چه عیبى داشت‏خدا چنین درست مى‏کرد که من به سژطرف ترکستان مى‏رفتم ولى به کعهبه مى‏رسیدما این محال است . شما اگر مى‏توانید، بگویید اى کاش عالمى نمى‏بود، منى نمى‏بودم، راهى نمى‏بود، کعبه‏اى هنمى بود، ترکستانى نمى‏بود، نه اینکه اینها مهم همین طورى که هستند باشند و من هم از این راه بروم ولى به آنچا نرسم . از آن راه رفتن نهایتش این است، محال است غیر از این باشد; این توهم ماست که ما از اینجا برویم و به آن نتیجه نرسیم . چون رآن راهها را خیلى واضح مى‏بینیم، شما هیچ‏وقت عوامترین عوام را پیدا نمى‏کنید که دعا کند خدایا من از اینجا مى‏روم به طرف شمال ولى تو کارى کن که به مازندران نرسم; ولى چون راههاى دیگر جنبه راه بوندنش بر مردم مخفى است، این است که این توقعات را مى‏کنند که از این راه بروند ولى به تنیجه و نهایتش نرسند . پس مساله این نیست که چیزى را وضع کرده باشند . آنوقت وظیففه یک نفر عالم یا هادى و پیغمبر اعلام است; اعلام مى‏کند که از این راه نرو که طبعا و قرا به آن نتیجه مى‏رسى، و خداى ارحم‏الراحمین با اینکه ارحم‏الراحمین است و رحمتش هم غیر متناهى است، معذلک تبدیل نمى‏کند، چون اصلا محال است، یعنى یک تصور غلط است و نمى‏تواند واقعیت‏باشد .
در مساله مجازاتهاى اخروى شما گفتید همه چیز دست‏خداست . البته همه چیز دست‏خداست اما آیا «همه چیز دست‏خداست‏» یعنى خداوند محالى را ممکن و ممکنى را محال مى‏کند؟ محال، دیگر بالذات محال است . گفتیم در مساله مجازاتها - آنطورى که ما در کتاب عدل الهى نگفتیم یا در اینجا بیان کردیم - اگر ما باشیم . قرآن، ئقرآن مى‏گوید این خود عمل شماست نه چیز دیگذرى . شما مى‏توانید از خدا این توقع را داشته باشید که من نباشم تا این عمل را ایجاد کنم و اساسا عمل ایجاد نشود، نه اینکه عمل ایجاد شود ولى خودش خودش نباشد . قرآن مى‏گوید آن عقرب گزنده جراره قیامت که چنین تو را مى‏گزد، همان گزیدنى است که تو در دنیا در قلان ساعت مرتکب شدى; یک وجهه دیگرش باقى است; وجود این جهانى‏اش معدوم مى‏شود، وجود آن جهانى‏اشت‏باقى است; تو خیال مى‏کنى معدوم شد، وقاعا باقى است . در مورد فرزند، مگر مى‏شود کارى کرد که فرزند کسى فرزند او نباشد؟ مثلا فرزندى از زنا از کسى متولد شود، بعد بگوییم کارى کنیم که این فرزند فرزند او نباشد . نه، دیگر وقتى فرزند او شد فرزند اوست; فرزند او فرزند اوست . وقتى که ماهیت عمل شما این شد و این عمل هم بالذات باقى است و فنا در آن تصور ندارد، دیگر این هست . شما درباره آن مثال فرمودید که در آنجا خالق دره یکى است و واضع قانون کس دیگر و نمى‏شود به واضع قانون گقت تو این کار را نکن ولى در اینجا مى‏توان گفت . نه، اینجا هم نمى‏شود گفت . اینجا هم همان خالق اینها یعنى آن کسى که سررشته کار در دست اوست، خالق قانون و نظام عالم ما را راهنمایى و هدایت کرده، گفته این عمل را مرتکب نشو که‏اى‏ن عمل تو این است، غیر از عمل تو چیز دیگرى نیست .
قرآن در عین اینکه تعبیر به جزا و مجازات مى‏کند - مسلم در این جهت رعایت فهم مردم را کرده، چون از نظر اثر تربیت نظیر مجازاتهاى قرارداى است - مى‏گوید: «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره، و من یعمل مثقال ذره شرا یره‏» هر کسى کوچکترین عمل خیرى کند او را مى‏بیند، کوچکترین عمل شرى کند او را مى‏بیند . ما از باب اینکه به عقلمان نمى رسد که «او را مى‏بیند» یعنى چه مى‏گوییم من عمل خیرى کردم، عمل خیر معدوم شد رفت، یعنى چه او را مى‏بینم؟ مى‏گوییم نه، یک چیز دیگرى را مى‏بیند که جزاى آن است، یعنى جزاى آن را مى‏بیند . مى‏گوى: «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء تودلو ان بینها و بینه امدا بعیدا» روزى که هر کسى عمل خیر خودش را - خود عمل را مى‏گوید - حاضر شده مى‏بیند و عمل بد خودش را همچنین حاضر شده مى‏بیند . در این زمینه آیات زیادى در قرآن داریم .
اگر نخواهیم تعبیر «ما قدمت‏یداه‏» را توجیه و تاویل کنیم و نخواهیم در قرآن تصرف کنیم، یعنى چیزى که به دست‏خود آن را پیش فرستاده است . این آیه را جلسه پیش خواندم که: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و اتنظر نفس ما قدمت لغد» تعبیر «پیش فرستاده‏» مى‏کند . بر این مبهنا ایرادى وارد نیست; بر مبناى کسانى که مجازات اخروى را از نوع مجازات دنیوى یعنى یک امر جداى از عمل و فقط از توابع قوانین دنیا مى‏دانند ایراد وارد است که اگر خدا قانونى وضع نکرده بود که اصلا نه بهتى بود، نه جهنمى، نه عذابى، هیچ چنین چیز بود که از نوع کارهاى بشرى بود، جاى این حرفها بود: حالاکه مى‏خواهد یک مجازاتى در ازاء عمل ما وضع کند پس باید متناسب باشد; و تازه اشکال پیش مى‏آمد که در این صورت فایده‏اش چیست؟ خدا مى‏خواهد تشفى پیدا کند یا مى‏خواهد اسباب عبرت دیگران را فراهم کند یا مى‏خواهد ما را تادیب کند؟ آنجا که هیچکدام از اینها موضوع ندارد .
منبع:کلونینگ

ژنتیک و شبیه سازی

ژنتیک و شبیه سازی

شاید این روزها که اخبار متفاوت و گسترده ای از کاربرد این تکنولوژی در رسانه ها می شنوید، کنجکاو شده باشید که این کار چگونه انجام می شود و ثمرات آن چیست؟ این پرونده پاسخی است به کنجکاوی شما. اگر چه ممکن است کمی عجیب به نظر برسد ولی بد نیست بدانید که موجودات شبیهسازی شده، همیشه در میان ما وجود داشتهاند. البته نساخته شده در آزمایشگاه و با استفاده از تکنولوژی ، بلکه منظورهمان دوقلوهای مشابهی است که به طور طبیعی خلق شدهاند.
شاید شما اولینبار نام تکنولوژی شبیهسازی را زمانی که گوسفندی به نام دالی در سال ۱۹۹۷ با استفاده از این تکنولوژی به دنیا آمد شنیده باشید ولی بشر از مدتها قبل از به دنیا آمدن دالی، از این تکنولوژی استفاده کرده است.
حدود ۵ هزار سال قبل از میلاد مسیح، انسانهای اولیه متوجه شدند اگر دانههایی را که توسط گیاهان غنیتر و مقویتر تولید میشوند، بکارند، میتوانند پس از مدتی عین همان غله غنی و مقوی را برداشت کنند. این کار اولین قدم در دستکاری زندگی یک موجود زنده برای برآوردن نیازهای انسانی بود. موضوعی که هدف اصلی و نهایی شبیهسازی است.
پس از گذشت حدود ۷ هزار سال و پیشرفت روزافزون علم، دانشمندان به فکر همانندسازی مهرهداران افتادند. سال ۱۹۵۲، دو دانشمند به نامهای رابرت برکینز و توماس کینگ موفق به شبیهسازی بچه قورباغههایی شدند که درست مثل حیوان اصلی و اولیه بودند. این بچه قورباغههای کوچک به عنوان نخستین حیوانات شبیهسازی شده در تاریخ مشهورند. پس از آن تحقیقات در این زمینه سرعت بیشتری گرفت.
سال ۱۹۹۶ و پس از گذشت چیزی حدود ۴۴ سال، تلاشهای وسیع دانشمندان برای تولید اولین پستاندار شبیهسازی شده به نتیجه رسید و گوسفندی به نام دالی در جولای آن سال به دنیا آمد. این کاررا دکتر جانویلیوت و همکارانش در موسسه روزلین اسکاتلند و با استفاده از هسته یک سلول از سلولهای پستانی یک میش بالغ و جایگزین کردن آن با هسته یک سلول تخمک انجام دادند. در همین زمان و با بروز نگرانیهایی در جامعه از امکان شبیهسازی انسانی و خطرات ناشی از آن، بیلکلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا دستورالعمل ممنوعیت استفاده از بودجههای دولتی برای انجام تحقیقات شبیهسازی انسانی را صادر کرد.
با این وجود، سال ۲۰۰۱ دکتر پانابیوتیس زاووس از متخصصان مشهور باروری در آمریکا و تیم تحقیقاتی وی اعلام کردند که صدها نفر از مردم برای انجام آزمایش به منظور تولید بچههای شبیهسازی شده داوطلب شدهاند. این موضوع باعث شد تا سایر کشورها نیز به فکر قانونمند کردن عمل شبیهسازی انسان بیفتند.
در این میان، انگلستان اولین کشوری بود که عمل شبیهسازی انسان را به طور موثری قانونمند کرد البته طی این مدت ، تولید سایر حیوانات شبیهسازی شده در کشورهای مختلف ادامه یافت و حیواناتی نظیر اسب، گاو، موش، سگ و گربه همانندسازی شدند. سال ۲۰۰۳، اولین پستاندار به دنیا آمده با استفاده از تکنولوژی همانندسازی یعنی دالی در ۶ سالگی و به دلیل ابتلا به یک بیماری ریوی با انجام تزریق کشنده فوت کرد، ولی تکنولوژی همانندسازی همچنان راه خود را ادامه میدهد.

اسرار همانند سازی

برای انواع مختلف شبیهسازی، تکنولوژیهای متفاوتی وجود دارد. تکنیک انتقال هسته سلول سوماتیک (ScNT) تکنیکی است که بیشتر از همه برای شبیهسازی تولید مثلی پستانداران استفاده میشود. در این روش موجود تولید شده، همان مواد ژنتیکی هستهای حیوان اولیه را خواهد داشت.
دالی، اولین پستاندار شبیه سازی شده، با استفاده از تکنولوژی انتقال هسته سلول سوماتیک به دنیا آمد. برای فهم بهتر این تکنولوژی باید مروری به سیستم تولید مثل در موجودات زنده داشته باشیم. در بدن هر پستاندار زنده، تخمک در جنس مونث و اسپرم در جنس مذکر، تنها سلولهایی هستند که نقش تولید مثلی دارند و به عنوان سلولهای تولید مثلی یا سلولهای جنسی معروفند. به تمامی سلولهای غیر از آنها، سلول سوماتیک یعنی سلول غیرتولید مثلی یا سلول بدنی گفته میشود.
هر سلول سوماتیک دارای دو سری کامل از کروموزومهاست، در حالی که سلولهای تولید مثلی هر کدام فقط یک سری دارند. پس از لقاح و آمیزش، اسپرم و تخمک با هم یکی میشوند و سلول تخم را به وجود میآورند. سلول تخم، دارای دو سری کامل از کروموزومهاست که یک سری را از اسپرم (پدر) و یک سری را از تخمک (مادر) گرفته است.
برای ساختن دالی با استفاده از تکنولوژی انتقال هسته سلول سوماتیک، دانشمندان یک سلول سوماتیک را از بافت پستان یک گوسفند بالغ جدا کردند. آنها سپس هسته آن سلول را به یک سلول تخمکی که هستهاش را قبلا برداشته بودند، منتقل کردند.
هسته هر سلول در حقیقت مغز یک سلول را تشکیل میدهد و حاوی تمام مواد ژنتیکی و اطلاعاتی است که سلولها برای زندگیشان لازم دارند. درواقع تفاوت در همین مواد ژنتیکی است که موجب میشود هر کدام از ما منحصر به فرد بوده و با سایرین تفاوت داشته باشیم.
در مرحله بعد، دانشمندان سلول تخمک را - که دارای هسته جدید (از سلول دهنده) است - به کمک مواد شیمیایی و جریان الکتریکی به تقسیم سلولی تحریک کردند. پس از چند تحریک شیمیایی، سلول تخمک با هسته جدیدش درست شبیه سلول تخمی که بهتازگی بارور شده باشد، عمل کرد. بعد از آنکه رویان شبیهسازی شده به مرحله مناسب و خوبی رسید، آن را به رحم یک میزبان ماده منتقل کردند تا در آنجا به تکاملش تا هنگام تولد ادامه دهد.
در نهایت، دالی به همین ترتیب در سال ۱۹۹۶ به دنیا آمد. او یک کپی ژنتیکی دقیق و کامل از گوسفند ماده بالغی بود که هسته سلول سوماتیکش را جایگزین هسته یک سلول تخمک کرده بودند. دالی اولین پستانداری بود که از یک سلول سوماتیک بالغ شبیهسازی شده بود.
نکته مهمی که دانشمندان به آن اشاره میکنند، این است که دالی یا هر موجود دیگری که با استفاده از تکنولوژی انتقال هستهای تولید شده، ۱۰۰ درصد مشابه موجود اولیه نیست. این شباهت چیزی در حد ۹۹/۷ درصد است، زیرا در این تکنولوژی تنها هسته سلول دهنده وارد تخمک بدون هسته میشود، حال آنکه مقداری از مواد ژنتیکی مهم در خارج از هسته و داخل میتوکندریها وجود دارند.
میتوکندریها قسمتی از سلول هستند که خارج از هسته و داخل سیتوپلاسم یک سلول قرار دارند و به عنوان منابع تولید قدرت، انرژی و متابولیزم سلولی عمل میکنند. میتوکندریها دارای قطعات کوچکی از DNA هستند و برخی از مواد ژنتیکی در فرآیند شبیهسازی از میتوکندریهای سیتوپلاسم میآیند. اینکه این موضوع به چه مقدار تغییرات در یک موجود شبیهسازی شده منجر میشود، در حال بررسی است.

شبیه سازی با روش های معمولی تولید مثل چه تفاوتی دارد؟

بارور شدن یک تخمک به وسیله یک اسپرم (روش معمولی تولید مثل) و روش انتقال هسته سلول سوماتیک هر دو منجر به یک نتیجه میشوند و آن به وجود آمدن رویان است. یک رویان از سلولهایی که دو سری کامل کروموزوم دارند، تشکیل شده است. تفاوت این دو روش در منشا آن دو سری کروموزوم است.
در باروری معمولی، اسپرم و تخمک هر کدام دارای یک سری کروموزوم هستند و زمانی که این دو به هم متصل میشوند، تخم بارور دارای رشته های کروموزومی خواهد بود که یک سری از پدر (اسپرم) و یک سری از مادر (تخمک) گرفته شدهاند ولی در روش انتقال هسته سلول سوماتیک برای انجام شبیهسازی، هسته سلول تخمک - که دارای تنها یک سری از کروموزومها است - برداشته و با هسته سوماتیک - که دارای دو سری کامل از کروموزومهاست ، جایگزین میشود. بنابراین، رویان حاصل شده از این روش هر دو سری کروموزمهایش را فقط از یک سلول سوماتیک منفرد گرفته است.

شبیه سازی چه خطراتی دارد؟

شبیهسازی تولید مثلی موجودات زنده در حال حاضر یک عمل گران و غیرموثر است. بیش از ۹۵ درصد تلاشهای شبیهسازی برای تولید یک موجود زنده شکست میخورند و ممکن است بیش از ۱۰۰ فرآیند انتقال هستهای برای تولید یک موجود شبیهسازی شده، لازم باشند. دالی پس از ۲۷۶ مرتبه تلاش برای عوض کردن هسته تخمک، به دنیا آمد. این ۲۷۶ تخمک در مجموع ۲۹ رویان تولید کردند و از میان آنها تنها دالی زنده ماند.
علاوه بر این، تنها ۷۰ گوساله پس از ۹هزار مرتبه تلاش برای همانندسازی به دنیا آمدند. یک سوم از این گوسالهها طی مدت کوتاهی جان خود را از دست دادند و بسیاری از آنها در هنگام مرگ به طور غیرعادی بزرگ بودند. بد نیست بدانید که اولین اسب شبیهسازی شده یعنی پرومته پس از ۳۲۸ بار تلاش به دنیا آمد.علاوه بر شانس موفقیت کم، بررسیها نشان دادهاند حیوانات همانندسازی شده غالبا عملکرد ایمنی مختل شده بیشتر و میزان بالاتری از ابتلا به انواع عفونت، سرطان و سایر اختلالات را دارند.
برخی دانشمندان علت مرگ اولین پستاندارد شبیهسازی شده (دالی) را پیری زودرس ناشی از شبیهسازی میدانند ولی دکتر یان ویلموت معتقد است که مرگ زودرس دالی ارتباطی با شبیهسازی نداشته و به دلیل یک عفونت تنفسی شایع در میان گوسفندها بوده است.یک مشکل اصلی در شناخت عواقب شبیهسازی آن است که متاسفانه بسیاری از حیوانات شبیهسازی شده به اندازه کافی زنده نماندهاند. این موضوع باعث شده است تا دانشمندان اطلاعات کافی در مورد اینکه حیوانات شبیهسازی شده چگونه زندگی کرده و پیر میشوند، به دست بیاورند.سالم به نظر رسیدن در سن کم به تنهایی یک نشانه خوب برای بقای طولانی مدت موجودات شبیهسازی تلقی نمیشود.
در حقیقت این حیوانات به دلیل مردن اسرارآمیزشان شهرت دارند. به عنوان مثال، نخستین گوسفند شبیهسازی شده استرالیایی پیش از مرگ کاملا سالم و سرحال به نظر میرسید و نتایج کالبدشکافیها نتوانستند علت مرگش را مشخص کنند.در سال ۲۰۰۲، پژوهشگران موسسه وایتهد در ماساچوست آمریکا اعلام کردند که رگهای موشهای همانندسازی شده دارای اشکالاتی هستند. آنها در تجزیه و تحلیل بیش از ۱۰/۰۰۰ سلول کبد و جفت موشهای همانندسازی شده، متوجه شدند که در حدود ۴ درصد از عملکرد ژنها غیرعادی بوده است. به عقیده دانشمندان تغییراتی در فعالیت طبیعی آنها و یا بروز یک سری ژنهای خاص علت بروز این اشکالات هستند.
یک مشکل دیگر به ویژه در مورد همانندسازی گونههای منقرض شده آن است که در این موارد به طور طبیعی نمونه منفرد شبیهسازی شده به تنهایی قادر به خلق یک جمعیت بارور کننده دیگر نخواهد بود. علاوه بر این، حتی در صورتی که هر دو جنس مذکر و مونث آن موجود زنده وجود داشته باشند، معلوم نیست که آیا آنها در غیاب والدینی که بایستی به آنها رفتار طبیعیشان را بیاموزند قادر به زندگی خواهند بود یا خیر.غیر از موارد فوق، ممکن است همانندسازی برخی از حیوانات منقرض شده نظیر دایناسورها در آینده دور خطرات بالقوه زیادی را برای انسانها داشته باشند. فیلم پارک ژوراسیک که صرفا یک فیلم علمی - تخیلی بود مو را بر تن راست میکرد. حال فکر کنید اگر این علم و تخیل به واقعیت تبدیل شود چه اتفاقاتی ممکن است در جهان روی دهد.

شبیه سازی حیوانات منقرض شده

کسانی که کتاب پارک ژوراسیک را خوانده و یا فیلم آن را دیدهاند بیشتر از سایرین با این مورد استفاده شبیهسازی آشنایی دارند. بازسازی مواد ژنتیکی گونههای منقرض شده از مدتها قبل مدنظر دانشمندان بوده است. یکی از مواردی که اخیرا دانشمندان در حال کار بر روی آن هستند، یک نوع ماموت پشمالو است.
متاسفانه تلاشها برای گرفتن مواد ژنتیکی از ماموتهای یخ زده تاکنون موفقیتآمیز نبودهاند. مشکل اصلی این است که در این گونه موارد سلول تخمک و رحمی که قرار است سلول همانندسازی شده در آن کاشته شوند از گونههای متفاوتی هستند. این موضوع امکان موفقیت عمل شبیهسازی را بسیار مشکل ساخته است. علاوه بر این، برای همانندسازی گونههای منقرض شده باید یک DNA سالم و کامل وجود داشته باشد. با این وجود درحال حاضر یک تیم روسی ـ ژاپنی در حال بررسی و کار بر روی همانندسازی ماموتها هستند.

درمان با کلون سازى

کلون سازى درمانى عبارت است از به وجود آمدن بلاستوسیست بیمارى که داراى عارضه تخریب سلولى است. این بلاستوسیست که اساساً یک توده سلولى است مى تواند کشت داده شده و تبدیل به سلول هاى بنیادى شود. یک سلول بنیادى سلولى است که مى تواند به طور دائم رشد کرده و به انواع متفاوتى از سلول ها انشقاق یابد. برخى از این سلول ها و مواد حاصله از آنها مى توانند استخراج شده و به بیمارانى که دچار ضایعه تخریب سلولى هستند تزریق شوند. فایده چنین تکنیکى آن است که به لحاظ مشابهت سلول هاى تزریق شده سیستم ایمنى بیمار هیچ گونه مقاومتى نسبت به آنها ایجاد نمى کند. بیمارى هایى که مى توانند از این طریق مورد معالجه قرار گیرند عبارتند از بیمارى هاى قلبى، دیابت، پارکینسون و بسیارى دیگر از بیمارى هایى که موجب تخریب سلولى مى شوند. مخالفت اصلى که با این شیوه از مداوا صورت مى گیرد از این واقعیت ناشى مى شود که این شیوه متضمن به وجود آوردن یک جنین انسان و سپس از بین بردن آن براى به دست آوردن سلول هاى بنیادى است. این مخالفین معتقدند که گزینه هاى دیگرى براى به دست آوردن سلول هاى بنیادى وجود دارد که متضمن از بین بردن جنین نیست. مجادلات علمى پیرامون کلون سازى انسان بر حول محور حقوق یک فرد نازا یا یک زوج که خواهان بچه دار شدن بدون دخالت دولت هستند، دور مى زند. در این میان دولت یا سیستم هاى قانون گذار از حقوق کودکى دفاعى مى کنند که ممکن است با مخاطره قابل توجه نقص عضو ناشى از اقدامات مربوط به کلون سازى روبه رو شوند واضح است آنچه مخاطره قابل توجه اطلاق مى شود مفهوم دقیق علمى ندارد. افرادى که ممکن است والدین بالقوه اى باشند تحت شرایط مختلف ادراک متفاوتى از مخاطره تولیدمثل خواهند داشت. درک یک زوج چهل سال به بالا از مخاطره به دنیا آوردن یک نوزاد ناقص الخلقه از ادراک یک زوج ۲۰ ساله متفاوت است. اگر ثابت شود که مخاطره داشتن نوزاد ناقص الخلقه پس از کلون سازى کمتر از ۳ درصد است در آن بخش بزرگى از مخالفت هاى علمى با این روش متوقف خواهد شد ولى بدون شک مخالفت هایى که جنبه هاى مذهبى و اخلاقى دارند همچنان باقى خواهند ماند. یک راه حل قاطع براى از میان بردن تردید علمى در مورد این تکنیک این خواهد بود که آزمایشات جامعى در زمینه کلون سازى انسانریخت ها صورت گیرد. بدون شک در حال حاضر شواهد علمى لازم براى تائید و رد این تکنیک در دست نیست. مجادله علمى درباره کلون سازى درمانى انسان بر حول محور منافع پزشکى این شیوه در مقابل هزینه هاى از میان بردن یک جنین در مراحل اولیه تکوین آن دور مى زند. بسیارى برآنند که جنین یک انسان است و بنابراین تمام حقوق انسانى را بدان نسبت مى دهند. از دیدگاه این گروه از میان بردن یک جنین جنایت است. در هنگام مجادله درباره حقوق جنین چندین نکته مى بایست در نظر گرفته شود. مراحل اولیه جنین در پستانداران توده اى سلولى است که حتى فاقد سلول هاى اولیه عصبى است. بنابراین به سادگى نمى توان حقوق اساسى فرد را به این توده سلولى بخشید. حقوق مربوط به سقط جنین در بسیارى از کشورها زوجین را در سقط جنین مجاز شمرده است. بیش از ۷۰ درصد از جنین هایى که محصول روابط جنسى طبیعى اند شانس اتصال به دیواره رحم را پیدا نمى کنند. اگر هر یک از این جنین ها صاحب حقوق اساسى انسانى بودند مى بایست شکست تلاش هاى پزشکى در بقاى آنها را معادل جنایت تعریف کرد. این واقعیتى است که ملاحظات اخلاقى مى بایست واقعیت هاى جامعه را درک کند. ارزش کدام یک از این دو در یک جامعه بیشتر است. زندگى یک فرد بالغ یا کودکى که از بیمارى هاى تخریب کننده سلولى رنج مى برد یا جنین ۵روزه اى که چیزى بیشتر از یک توپ پر از سلول نیست؟ به طور خلاصه باید در نظر داشت که ریسک کلون سازى در انسان به طور کامل مشخص نشده است. بدون شک تحقیقات آتى مى توانند ایمنى روش هاى کلون سازى براى مادر و نوزاد را مشخص سازند، ولیکن سایر اعتراضات به ویژه اعتراضات دینى و اخلاقى باقى خواهند ماند. دانش ما در حال حاضر نشان مى دهد که کلون سازى درمانى بسیار موثرتر از شیوه هاى دیگر براى به دست آوردن مواد مورد نیاز براى مقابله با بیمارى هاى کشنده است، رها کردن این شیوه از درمان به معناى نادیده گرفتن پیشرفت هاى قابل توجه علمى و همچنین تسلیم میلیون ها بیمار به مرگ زودرس، بدبختى و ذلت پایان ناپذیر است. آیا این دنیاى جسور نویى است که در آینده در آن خواهیم زیست.

روش های شبیه سازی

دانش شبیه سازی همانند سایر فناوری ها دانشی خنثی است، به این معنی که شبیه سازی مانند چاقویی تیز و برنده است، چاقویی که می تواند ابزار جنایت باشد یا ابزاری مفید برای کارهایی سودمند. با وجود این شبیه سازی برخلاف دورنمای منفی که برای آن تصور می شود، قابلیت های مثبت فراوانی دارد.
کلون کردن به معنی تکثیر غیرجنسی است. کلونینگ از طریق مهندسی ژنتیک در گیاهان، حیوانات و باکتری ها برای تولید انبوه با کیفیت خاص انجام می گیرد. با استفاده از فناوری شبیه سازی می توان نسل های درحال انقراض را نجات داد، از مزایای شبیه سازی در پرورش حیوانات اهلی می توان به استفاده از تعداد محدودی از حیوانات پرتولید با هزینه نگهداری کمتر و افزایش سریع پیشرفت ژنتیکی اشاره کرد. از اهداف شبیه سازی در آزمایشگاه های کشورهای مختلف می توان به امکان بازیابی جوانی، کمک به پیشگیری از حملات قلبی، استفاده از سلول های بنیادی برای ترمیم سلول های مغز و بافت های سوخته، درمان نازایی، درمان ژن های معیوب، درمان سرطان و کاربردهای نظامی اشاره کرد.
شبیه سازی (cloning) یکی از پیشرفته ترین یافته های بشر در زمینه علم پزشکی و مهندسی ژنتیک است که هر مرحله از پیشرفت آن با جنجال های فراوانی همراه بوده است.
امکان شبیه سازی انسان از زمانی در مجامع علمی مطرح شد که دانشمندان اسکاتلندی در مؤسسه روسلین «دالی» را تولید کردند. این گوسفند شبیه سازی شده که به «دالی گوسفنده» مشهور شده بود، گوسفندی بود که تولید آن در سراسر دنیا با عکس العمل های متفاوتی از جنبه های علمی و اخلاقی مواجه شد.
این کار که در سال ۱۹۹۷ از سوی مجله نیچر به عنوان مهم ترین دستاورد علمی سال انتخاب شده بود، افق جدیدی درعلم ژنتیک درپیش روی دانشمندان گشود و امیدواری های فراوانی را برای بهبود زندگی انسان ها ایجاد کرد.
به دلیل حساسیت های فراوانی که تولد دالی دربرداشت، رسانه ها و مطبوعات توجه خاص وفراوانی را به پدیده شبیه سازی نشان دادند، اما این نوع از شبیه سازی تنها یک نوع خاص از روش های موجود شبیه سازی است.
کلون سازی به معنای به وجود آوردن موجوداتی است که ازنظر ژنتیکی مشابه یکدیگر باشند که این کار از دو طریق قابل انجام است:

۱) تقسیم جنینی

در این گونه از تقسیم، جنین درمراحل اولیه رشد خود به دو یا چند قسمت تقسیم می شود و هر قسمت تقسیم شده به یک موجود مستقل تبدیل می شود. هر تکه از جنین قابلیت تبدیل شدن به یک جنین کامل را دارد. به همین روش دوقلوهای تک تخمی به وجود می آیند که از نظر ژنتیکی کاملاً به یکدیگر شبیه اند.
این گونه از کلون سازی در حیواناتی مانند موش، میمون و گوسفند انجام می شود. از همین روش در انسان تا قبل از مرحله اتصال جنین به دیواره رحم استفاده شده است. اخیراً دانشمندان کشورهای مختلف اعلام کرده اند که این روش از کلون سازی یک روش پزشکی است که باید تحت کنترل اخلاقی شدید قرار بگیرد.

۲) انتقال هسته سلولی

در این روش از کلون سازی، هسته سلول به بستری که از قبل فراهم شده است، انتقال می یابد و با توجه به آماده بودن این بسته برای رشد و تکثیر سلول هسته سلول تکثیر شده و موجود جدید به وجود خواهدآمد.

مفهوم سلول بنیادی:

سلول بنیادی در پستانداران به سلولی گفته میشود که قابلیت تقسیم شدن و تبدیل به سلول های تخصص یافته و تمایز یافته را دارا باشد.تخمک لقاح یافته این توانایی را در حد بالایی داراست، زیرا بالقوه میتواند تقسیم شود وبه صورت یک موجود زنده کامل تکوین یابد.تخمک لقاح یافته چند ظرفیتی است بدین معنی که از هر نظر توانایی رشد و تکامل را دارد..این توانایی پس از تقسیم شدن تخمک به یک یا حتی چهار سلول به قوت خود باقی بوده به گونه ای که هر کدام از سلولها پس از جدا شدن قادر به رشد و تبدیل به یک جنین کامل می باشند، از راه این فرآیند دو قلوها چند قلوها بوجود می آیند ، این چند قلوها موجودات شبیه سازی شده طبیعی هستند که دارای ساختار ژنتیک و سیتوپلاسمی یکسان میباشند پس پدیده شبیه سازی پدیده ای نو و باورنکردنی نیست و از آغاز حیات در سیاره زمین رخ داده است.
سلول های بنیادی یا stem cellدر کودکان وبزرگسالان وجود دارند. سلولهای بنیادی در مغز استخوان وبه تعداد کمتری در جریان خون هر کودک و بزرگسال یافت میشود.
سلولهای بنیادی رویانی انسان میتوانند با لقوه به صورت هر یک از210 نوع سلولی که جسم یک انسان را تشکیل میدهد رشد یابند.
در حال حاضر شبیه سازی به سه شیوه انجام میگیرد:
1. شبیه سازی رویانی 2. شبیه سازی DNA فرد بالغ 3. شبیه سازی درمانی که در این نوع شبیه سازی هدف تولید انسان به صورت کامل نیست بلکه هدف تولید سلولهای بنیادی رویانی است که برای اهداف درمانی به کار می رود . به منظور تداوم بخشیدن به قابلیت حیات سلول با منجمد کردن و نگهداری آن در دمای بسیار پایین شیوه ای است که دانشمندان از سال 1700 به کار گرفته اند ، این فرآیند قابلیت حیات سلول را تا زمان نا محدودی به حالت تعلیق در می آورد. این فن آوری به طور معمول برای نگهداری semen، رویان وانواع سلول و بافت های انسان و حیوانات کاربرد دارد و سلولها میتوانند بیش از نیم قرن قابلیت حیات خود را حفظ کنند.
هدف از این روش در شبیه سازی تولید موجوداتی با توانایی تولیدمثل است. در این روش در مرحله خاصی از تقسیم سلولی، هسته سلول های سوماتیک را که هسته آن ها حاوی تمامی ژن های موجود است، جداکرده و پس از تیمار الکتریکی یا شیمیایی، این هسته را در داخل یک تخم لقاح نیافته که هسته آن از قبل خارج شده است، قرارمی دهند و سپس مجموعه حاصل را در رحم مادری که به طور مصنوعی شرایط آبستنی درآن تلقیح شده لانه گزینی می کنند. در نهایت موجود جدید کاملاً شبیه فردی خواهدبود که سلول سوماتیک از آن گرفته شده است.

شبیه سازی رویانی

این روش همان روشی است که در طبیعت در تولد دوقلوها یا چندقلوها اتفاق می افتد. در این روش در شروع مراحل تقسیم جنینی پس از لقاح یعنی قبل از جداشدن سلول های جنینی یک سلول را جدا و با تحریکات فراوان این سلول را به ادامه تقسیم تا حد به وجود آمدن یک جنین مستقل وادار می کنند.

شبیه سازی درمانی

در این شیوه از شبیه سازی، ابتدا با استفاده از سلول های سوماتیک شبیه سازی انجام می شود و در مرحله اول جنینی از رویانی که حاوی چندسلول است تعدادی سلول جدا و در محیط کشت ایزوله سلول موردنظر تکثیر می شود. هدف از این روش از کلونینگ تولید بافتی است که فرد از دست داده است.

مراحل شبیه سازی

۱) هسته زدایی ازتخمک گیرنده
۲) انتقال سلول دهنده به درون تخمک گیرنده
۳) ایجاد پیوستگی میان سلول دهنده و تخمک گیرنده
۴) کشت درانکوباتور
۵) انتقال رویان درحال رشد به داخل رحم
کاربردها و اهمیت شبیه سازی
شبیه سازی به معنی تولید مثل به روش غیرجنسی از افراد انتخاب شده به گونه ای است که نسل ایجاد شده از آنها از نظر محتوای ژنتیکی کاملا شبیه همتای خود باشد. اساس شبیه سازی ، انتقال هسته سلول (پیکری یا بنیادی) به تخمک بدون هسته می باشد.فرآیند انتقال هسته شامل ۲قسمت اساسی است:
۱) خروج هسته از تخمک
۲) جایگزین کردن آن با سلول دهنده.این تکنیک برای اولین بار در سال ۱۹۳۸ میلادی از سوی هانس اسپمن انجام شد. مشکلات بسیاری در راه شبیه سازی پستانداران وجود داشت تا آن که محققان اسکاتلندی توانستند گوسفند کلون شده به نام دالی (Dolly) را تولید کنند. به این ترتیب آنچه در ذهن محققان و دانشمندان غیر ممکن می نمود، امکان پذیر شد و شبیه سازی آرام آرام مسیر ترقی و پیشرفت خود را طی کرد.

انواع شبیه سازی

۲ نوع شبیه سازی وجود دارد:
۱) شبیه سازی تولید مثلی که باهدف بقای نسل و دارا شدن فرزندی همتای والد (از نظر محتوای ژنتیکی) صورت می گیرد. در این روش از سلول سوماتیک یا پیکری برای انتقال هسته استفاده می شود.
۲) شبیه سازی درمانی که هدف اصلی آن به دست آوردن سلول بنیادی جنینی است که بتوان از آن در درمان ناتوانی ها و بیماری ها (بخصوص بیماری های تحلیل برنده) استفاده کرد. از آنجا که سلول بنیادی (سلولهای تمایز نیافته ای که با شرایط مناسب دارای توانایی تمایز به انواع سلولهای بالغ هستند) چند ظرفیتی است ، به نظر می رسد شبیه سازی با استفاده از چنین سلولهایی برای به دست آوردن بافتها یا اندام های دچار مشکل ، بتواند چشم اندازی روشن از آینده ای زیباتر برای این بیماری فراهم کند.
اگرچه در ابتدای امر ، ورود شبیه سازی درمانی از نوع پیوند عضو از گونه ای دیگر ، به قلمرو پزشکی غیرممکن می نمود ، اکنون این روش به اندازه ای قدرتمند می نماید که خارج از مرزهایی که پیش از این طب را محدود کرده بود ، فعالیت می کند و امیدوار است که خدمت ارزنده ای را به بشریت تقدیم کند.

کاربرد در علوم پایه:

یکی از کاربردهای شبیه سازی در بیولوژی یا زیست شناسی تکوینی است که در آن بدقت ، روند تکوین جنین بررسی می شود و با بررسی تمایز زدایی از سلولها ، تشخیص روند تشکیل سلولهای تمایز یافته مشخص خواهد شد.

کاربرد در درمان:

تولید جنین کلون تا مرحله بلاستوسیت (مرحله ۱۶ سلولی) به منظور تولید سلولهای بنیادی جنینی که سلولهایی با توانایی بالا برای تبدیل به بافتهای مختلف و تکثیر نامحدود هستند.

کاربرد اقتصادی:

عمده ترین کاربردهای شبیه سازی از نظر اقتصادی در شبیه سازی حیوانات مزرعه متبلور می گردد که عبارتند از:
۱) تکثیر صفات ممتاز طبیعی: یک اسب قهرمان را می توان با این تکنیک تکثیر کرد.
۲) تکثیر صفات مصنوعی: به عنوان مثال گوسفند یا بزی ایجاد نمایند که در شیر آن آلبومین یا انسولین انسانی وجود داشته باشد و صدها مثال دیگر (این حیوانات را ترانس ژن گویند).
۳) نجات و حفظ گونه های در حال انقراض: با کمک شبیه سازی می توان گونه های در حال انقراض را نجات داد.

مزایای شبیه سازی :

1. تولید گونه های تراریختی : به این معنی که یک گونه حامل ژنهایی از گونه های دیگر باشد ، مثلا گاوها ،گوسفندان و بزها می توانند به این طریق تولید کننده مواد لبنی دارویی باشند.مثلا آنها میتوانند شیرهایی با ویژگی های زیر تولید کنند :
- شیر حاوی فاکتور انعقاد برای درمان هموفیلی
- شیر حاوی انسولین برای درمان دیابت
2. شبیه سازی رویانی حیوان
3. شبیه سازی رویانی انسان
با پیشرفت چشمگیری که در مورد سلول های بنیادی رویان انسان حاصل شده است میتوان با کشت این سلول ها بافت ها یا اعضای مصدوم را ترمیم یا جایگزین نمود ، میتوان پوست برای قربانیان سوختگی و سلولهای مغزی و طناب نخاعی برای افرادی که از گردن به پایین فلج شده اند تولید نمود.
با استفاده از این فن آوری زوج های نابارور میتوانند بچه دار شوندو پزشکان میتوانند به جای استفاده از موادی که برای بدن جنبه بیگانه دارند ، استخوان ،چربی ، بافت همبند یا غضروف تولید نمایند.
میتوان برای افرادی که دچارسرطان خون هستند مغز استخوان تولید نمود . توصیه میشود برای افرادی که در مراحل وخیم بیماری قلبی هستند و در انتظار دریافت قلب پیوندی به سر میبرند در کنار تجویز داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی از روش پیوند سلولهای بند ناف به عنوان یک روش کمکی استفاده شود.بر این اساس این ایده در دنیا مطرح شده است که نمونه سلولهای بند ناف هر شخص در ابتدای تولد گرفته شود وبرای سالهای بعد برای خود فرد ذخیره شود. با این عمل بیمار شانس بیشتری برای زنده ماندن تا زمان دریافت قلب را خواهد داشت.این روش بویژه در بیماران کهنسال که سلولهای بنیادی مغز استخوان آنها برای پیوند کافی نیست، اهمیت بالاتری دارد که این موارد اشاره جزئی به مزایای این فن آوری است.
شبیه سازی حیوانات ، یک فرآیند چند مرحله ای است که شامل:
۱) سلول اهداء کننده هسته شامل: سلولهای کومولوس (توده اپی تلیال اطراف فولیکول تخمدان) ، سلولهای سرتولی (سلولهای نگهدارنده اسپرم) ، فیبروبلاست جنینی ، سلولهای گرانولوزا، سلولهای به دست آمده از موجودات کلون شده (سلولهای نسل دوم) و سلولهای بنیادی هستند.
۲) سلول گیرنده در حال حاضر ، تخمک به عنوان تنها گیرنده هسته و منبع مهیاکننده سیتوپلاسم (چه در لقاح طبیعی یا شبیه سازی) است.
۳) خروج هسته از تخمک گیرنده روش بی هسته سازی با سوزن بسیار ظریف مخصوصی در شرایط آزمایشگاهی انجام می شود و هسته تخمک خارج شده و به یک تخمک بدون هسته تبدیل می شود.
۴) فرآیند انتقال هسته فرآیندی است که اجازه انتقال هسته یک سلول (سلول دهنده) را به دیگری (سلول گیرنده) میدهد. سلول گیرنده اغلب تخمک بالغ پستانداران است که کروموزوم آن خارج شده و در واقع حکم سیتوپلاست را داراست.
۵) کشت و انتقال جنین جنینهای بازسازی شده ، حداقل به مدت ۵روز در محیط کشت جنین نگهداری شده تا به میزان قابل قبولی از تکامل برسد و در صورت امکان ، اجازه انتقال آن به روش غیرجراحی صادر شود. در چنین فرآیندهایی ، جنین به روش لاپاراتومی و از طریق لوله رحمی به رحم منتقل می شود. بنابراین لازم است جنین مراحل ابتدایی تکامل یعنی مرحله هشت سلولی را طی کرده باشد.

شبیه سازی حیوانات اهلی موقعیت کنونی و روند آینده

می توان انتظار داشت الگویی که در آینده برای فناوری شبیه سازی مورد استفاده قرار خواهد گرفت ، در همان نخستین گام از سوی ۲ فاکتور اساسی تحت تاثیر قرار گیرد:
۱) میزان گستردگی تکنیک های حاضر (کنونی)
۲) میزان پذیرش چنین تکنیک هایی از سوی مصرف کنندگان همگام با روند پیشرفت شبیه سازی ، دانشمندان به منظور بهره وری بیشتر ، تغییرات دلخواه (شامل حذف یا اضافه کردن) ژنهای بیماری زا را در ژنوم هسته سلول دهنده ایجاد کردند. این تکنیک که هدف قرار دادن ژنها یا ترانس ژنیک خوانده می شود، خدمات ارزنده ای را در زمینه های پژوهش ، تشخیص و درمان بیماری ها ارائه می کند.

جمع بندی

کلون کردن به معنی تکثیر غیرجنسی است. کلون سازی از طریق مهندسی ژنتیک در گیاهان، حیوانات و یا حتی باکتری ها برای تولید انبوه با کیفیت خاص صورت می گیرد. از طریق این تکنولوژی می توان نسل های در حال انقراض را نجات داد. از مزایای شبیه سازی در پرورش دام های اهلی می توان به استفاده از تعداد محدودی از حیوانات پرتولید با هزینه نگهداری کمتر و افزایش سریع پیشرفت ژنتیکی گله اشاره کرد. در بهمن ماه ۱۳۸۱ انجمن ژنتیک ایران طی بیانیه ای ضمن تاکید بر حقوق اساسی انسان ها و احترام به خانواده و حقوق آن به عنوان بنیادی ترین نهاد مدنی، کاربرد صحیح و قانونمند دستاوردهای علمی چون کلون سازی در راستای بهبود درمانی و سلامت انسان را لازم دانست.

منابع :

daneshju.ir
www.Humancloning.org
www.clonaid.com
www.stemcellreport.Htm
کتاب شبیه سازی تالیف دکتر صارمی

سیاست شبیه‌سازی

سیاست شبیه‌سازی
از نکات قابل بررسی در تاریخ آمریکا این است که وقوع هر رویدادی، ایدئولوژی های کهن را از رده خارج می‌کند، بنیان ائتلافهای موجود را سست کرده و به تنش و تضاد بین احزاب و گروهها به حدی دامن می‌زند که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. در این صورت تعهدات سیاسی قدیمی، مقبولیت خود را از دست می‌دهند و فرضیه‌های قدیمی، کمتر مورد پذیرش واقع می‌شوند.
انقلاب ژنتیک ماننده برده‌داری، حقوق مدنی و جنگ سرد در گذشته ـ یکی از همین رویدادهاست که ممکن است در زمان خود تمامی این حوزه‌ها را زیر سیطره‌ بگیرد.
در چند ماه گذشته کمیسیونهایی در سنا و کاخ سفید، شاهد بررسی و رسیدگی به شواهد و دلائل بسیار، دال بر طبیعی بودن شبیه‌سازی انسان در زمان حال بوده‌اند. تقریباً تمامی آنان شهادت دادند که موافقت اولیه با این طرح نتایج وحشتناکی را به ارمغان خواهد آورد. از جمله به دنیا آوردن کودکانی بدشکل (با صورتی دِفرمه شده) یا سقط جنین به خودی خود و همچنین خطرات ناگواری را که می‌تواند برای زنانی که اولین شبه انسانها را حمل می‌کنند، به وجود بیاورد.
صرف نظر از گروه‌هایی که حامی و مبلغ شبیه‌سازی هستند، به صراحت می‌توان گفت که عقیده جهانی درباره‌ی شبیه‌سازی انسان این است که در موقعیت کنونی این عمل نباید انجام شود.
سیاست‌های پیچیده‌ی شبیه‌سازی شدیداً به جریان تحقیقات درباره‌ی سلولهای بنیادین وابسته هستند. سلولهای بنیادین، سلولهایی متصل به هم هستند که بسیاری از دانشمندان اعتقاد دارند روزی می‌توان صدمات ناشی از خطرناکترین بیماریها را از طریق آنها درمان کرد. زمانی که پژوهشهای نویدبخش درباره‌ی سلولهای بنیادین به نتیجه رسید، تمامی دانشمندان، شادمانه‌‌ترین مژده برای انسان و بی‌نظیرترین مایه‌ی امید بشر را سلولهای بنیادین خواندند و اینکه سلولهای جنینی شبیه‌سازی شده می‌توانند یکی از منابع کلیدی در این راه به شمار آیند. پلیس فدرال تاکنون، سرمایه‌گذاری در این تحقیق را ممنوع کرده است.
ـ آیا مجاز دانستن تحقیق در مورد شبیه‌سازی سلولهای بنیادین، اولین پله به سوی شبیه‌سازی نوزادان نیست؟
ـ آیا منافع احتمالی علم ژنتیک نوین وحشت نهفته‌ی آن را توجیه می‌کند؟
ـ آیا ما می‌خواهیم به کلیه‌ی فن‌آوری‌های نوین صنعتی مسلح شویم که بلادرنگ جنین آدمی را خلق کنیم، از آن استفاده کرده و سپس در جهت نابودی‌اش گام برداریم؟
این سلولها در مورد سیاست سقط جنین [کورتاژ] نیز مطرح می‌شوند؟
جمهوری‌خواهانِ مخالف آزادیِ سقط‌جنین عمدتاً جنین را مقدس تلقی می‌کنند و بیشتر دموکراتها به آنها [جنین‌ها] مانند کلکسیونی می‌نگرند که تنها وجه عاقلانه‌شان این است که زنان باردار قادر به انتخاب ایشان بوده‌اند.
[می‌توانند قبل از بارداری انتخاب کنند که اینگونه جنین‌ها را می‌خواهند یا نه؟]
با وجود اینکه سرمایه‌گذاریها و کشیدن حصار، دشواریهای را فراروی علم نوین ژنتیک قرار داده است، ولی بی‌تردید بحث لاینحل سقط جنین [کورتاژ] را تحت شعاع قرار نمی‌دهد. سلولهای بنیادین و شبیه‌سازی شده اگرچه چشمگیر و فوق‌العاده به نظر می‌رسند ولی هنوز در ابتدای راهند.
نمایش نقشه ژنوم انسانی نه تنها چشم‌اندازی از درمان ژنتیکی بیماریهاست، بلکه بهبود ژنتیک یا چیزی که از آن به عنوان مداخله‌های هسته‌ای [تصحیح ژنتیک] یاد می‌شود است که تمامی نسلهای آینده را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
سرانجام فاصله میان درمان و بهبودی ممکن است آنقدر فراخ و دست نایافتنی باشد که روزی عقب‌افتادگی ژنتیکی به بیماری اجتماعی همه‌گیری تبدیل شود و برابری ژنتیکی بهانه‌ای برای مبارزه اجتماعی برای رسیدن به مساوات باشد.
بعضی از تحقیقات که هنوز در حال انجام هستند نظیر خلق پیوند ژنتیکی جنین انسان و حیوان، مطرح کردن شبحی است که بزرگترین کابوس علمی ـ تخیلی ما بوده، به زودی محقق می‌شود. به همین زودی چنین آزمایش‌هایی به صورت کاملاً قانونی وجود خواهد داشت. ما به اولین موج مباحثه‌ی سیاست و اخلاق در عصر ژنتیک نوین وارد می‌شویم:
ـ چه کسانی سامان‌دهنده هستند؟ چه چیزی کنترل شده است؟ چه چیزی مجاز است و چه چیزی ممنوع؟ چه رهبری ـ اگر وجود دارد ـ ایدئولوژیهای رایج گروههای محافظه‌کار، لیبرالها، جمهوری‌خواهان و دموکراتها را برای جنگ بعدی قدرتمندان رهنمون می‌شود؟
در این مباحثه منافع بسیاری وجود دارد: محافظه‌کاران مذهبی و گروههای مخالف آزادی سقط‌جنین که علم ژنتیک نوین را به مثابه توهینی به شرافت انسانی تلقی می‌کنند.
شرکتهای تولید فن‌آوری که از طریق علم محرز نشده‌ی آینده سودآوری می‌کنند.
احزاب مدافع حقوق جنسی، شبیه‌سازی را گزینشی شخصی می‌پندارند که حکومت نمی‌تواند در آن دخالتی داشته باشد؛ و گروههای مدافع حقوق بیماران که دانش ژنتیک نوین را منشأ امیدواریهای جدید می‌پندارند.
اولین اقلیت، Led by Sen است. سام برونبک Sam Brownback(R- Kan) درصدد بود تمامی پژوهشهای شبیه‌سازی انسان را ممنوع کند. این گروهِ ساختگیِ جمهوری‌خواهان و محافظه‌کاران اجتماعی، با وجود اینکه در برگیرنده‌ اعضای مساوات‌طلب، زیست‌گرایان و چپ‌گرایان طرفدار محیط زیست است، هنوز به پیشرفت تکنولوژی و در معرض نظارت دولت بودن آن مشکوک است. این جنبش طرفدار کنترل و نظارت دولت، سعی بر این دارد که بحث پژوهشی شبیه‌سازی انسانی و سلولهای بنیادین را از سیاست سقط‌جنین جدا کند، به این امید که انزجار جهانی اقوام و ملل از ایده‌ی زندگی شبیه‌سازی بشر، پیروزی قانونی را به سادگی به آنها هدیه خواهد داد.
یکی دیگر از اتحادیه‌های جدید علاقه‌مند، از گروههای موافق حقوق جنسی و شرکتهای صاحب فن‌آوری
تشکیل شده، که این اقلیت مایل به پذیرفتن موقت تحریم شبیه‌سازی جنسی هستند، به دلیل اینکه این تکنولوژی هنوز آزمایش نشده و غیرقابل اطمینان است. ولی همچنان به دنبال چیزی برای مشروعیت بخشیدن و گسترش دادن کاربرد جنین انسانی مشابه‌سازی شده برای پژوهشهای پزشکی می‌گردند. این گروهها تقریباً تمامی دموکراتهایی را که از هواداران سرسخت سلولهای بنیادین جنینی هستند و تعداد قابل ملاحظه‌ای از جمهوری‌خواهان کاپیتالیست که معتقد به اقتصاد بازار آزادند و پیشرفت تکنولوژی، حدود حزب آنها را مشخص می‌کند نه محافظه‌کاری مذهبی و دفاع از آیندگانی که هرگز چشم به دنیا نگشوده‌اند را در برمی‌گیرد.
در طبقه متوسط آمریکایی، مطابق معمول، جایی حدواسط و نامعلوم وجود دارد. خیلی از آمریکایی‌ها فکر می‌کنند سقط‌جنین کار اشتباهی است اما می‌بایست قانونی باقی بماند. آنها همچنین معتقدند که جنینهایی که قابلیت سقط شدن دارند یا در کلینیک‌های ضدبارورسازی تولید می‌شوند را می‌توان برای انجام تحقیقات پزشکی به کار برد.
آنها شبیه‌سازی انسانی را همانقدر مشمئزکننده می‌دانند که پیشینیانشان بچه‌ی آزمایشگاهی را نفرت‌انگیز می‌دانستند. ولی به نظر می‌رسد آنها در مورد اینکه جنین شبیه‌سازی شده اگر برای تحقیقات و در جهت پیشبرد علم پزشکی صورت بگیرد، رواداری نشان داده و صبور بوده‌اند، از نظر آنها هر دو مقوله‌ی اخلاقی و پیشرفت علمی جدیت می‌طلبد، ولی هویدا است که اگر از جانب علم تجربی مشکلی به وجود نیاید، بخش ابتدایی ـ اخلاقی مسأله تحت‌الشعاع هم قرار بگیرد، اعتراضی دربر نخواهد داشت.
با کنار هم گذاشتن فرضیات، این نبرد دنباله‌دار، دریایی از تغییرات را برای سیاست آمریکایی به ارمغان خواهد آورد. اگر محدودیتی وجود نداشته باشد یا تنها منع مختصر شبیه‌سازی پایان پذیرد، آنگاه تحقیقات به دو سو رهنمون خواهد شد. آنهایی که عملاً به دنبال مشابه‌سازی زنده بشری هستند می‌توانند بر روی جنین شبیه‌سازی شده، آزمایش کرده تا کاملاً به ایمنی تکنیک وقوف یابند. بنابراین سرانجام آنها می‌توانند ادعا کنند که شبیه‌سازی انسان یک اختیار ساده‌ی جنسی است. در همان زمان، دانشمندان به استفاده از جنین شبیه‌سازی شده در جهت پیشبرد بنیادی درمانهای پزشکی مبادرت خواهند ورزید. اگر موفقیت‌آمیز باشد، ممکن است به خلق فن‌آوری صنعتی جدید و یا شاید یک اقتصاد جدید منتهی شود: ژنهای اقتصادی یا اقتصاد ژنها. این کاپیتالیسم جدید ممکن است در کنار خود بسیار طبیعی‌اش، موافق حق انتخاب نیز باشد. مخالفین آزادی سقط‌جنین، موافقین تجارت، اتحادیه‌های ضدکنترل و نظارت که به صورت محافظه‌کاری در ایالت متحده شکل گرفته‌اند اگر از بین نروند، کم اهمیت نمود پیدا خواهند کرد.
اگر جمهوری‌خواه با کاپیتالیسم نوین شراکت بورزد، نویدبخش هدایت مخالفان متعهد سقط‌جنین به سوی انقلاب خواهد بود. انزجار اخلاقی که توسط مجلات منتقد محافظه‌کار ایجاد شد، از اولین جرقه‌ها برای اعلام “پایان دموکراسی” در سال 1996 بود، زیرا نهادینه کردن سقط‌جنین با جدیت تمام پاسخ داده خواهد شد. آنهایی که به قداست زندگی معتقد هستند ـ و ایمان دارند که با تولید جنین انسانی، به وسیله‌ی دستکاری ساختار ژنتیک بشر، با قانونی کردن شبیه‌سازی انسان، قداست زندگی خدشه‌دار می‌شود ـ روزی زندگی در آمریکا را غیرممکن می‌یابند.
اما اگر محدودیتی هم بر شبیه‌سازی بشر حاکم شود، بی‌ثبات و متزلزل خواهد بود. یک چنین پژوهشهای بحث‌انگیزی احتمالاً به مثابه چراغ سبزی برای کشورهای دیگر خواهد بود و اگر روشن شود که از نظر اقتصادی و پزشکی موفقیت‌آمیز بوده، سدهای حمایت و مخالفت از فن‌آوری صنعتی بسیار قدرتمندتر خواهد بود. اگر زمانی این اتفاق بیفتد، کاپیتالیستهای ژنتیکی به دموکراتها و البته نه جمهوری‌خواهان به چشم مخالفان قانون‌گرایی و موافقان صنعت خواهند نگریست.
تا آنگاه که تمامی این بخش نامعلوم باشد، همان‌طوریکه محتمل به نظر می‌رسد، پایان لیبرالیسم و محافظه‌کاری تداعی می‌شود، ائتلاف جدیدی، تقسیم‌بندی جدیدی می‌بایست به وجود بیاید. در پایان، آمریکایی که به دفعات از گزینشهای سخت گریخته، این بار می‌باید یکی از سخت‌ترین‌ها را تجربه کند: بین علم جدید با توانمندی‌های چشم‌گیرش و خطرات پیش‌بینی نشده‌اش و میان ایمان دیرین و عقل همراه با ضرورتهای پیش پا افتاده و رازهای پنهانی‌اش. محتمل به نظر می‌رسد که نسل ماست که می‌بایست این گزینش را انجام دهد ـ تصمیم‌گیری درباره نسل آینده‌ی آزمایشهای آمریکایی و چه بسا تقدیر بشریت در نهایت به آن بستگی داشته باشد. کوتاهی در بیان حقیقت باعث شده است که با وجود اینکه در دوران ماقبل از عصر ژنتیک به سر می‌بریم، عاری از هر گونه آمادگی قبلی در این زمینه باشیم.

فرآیند شبیه سازى وهنجارهاى نظام دموکراتیک

کمیته فرهنگى سازمان ملل اخیراً شبیه سازى انسانى را فرآیندى مذموم و غیرقابل قبول تلقى کرد و انجام آن را ممنوع اعلام نمود. فرآیند شبیه سازى انسانى یا کلونینگ گو اینکه نشان از بلوغ تکنولوژى در عرصه زیست شناسى به شمار مى آید اما قطعاً چالش هایى در عرصه هاى مختلف از جمله اخلاقى، دین، سیاست و انسان شناسى مى آفریند. مطلب حاضر شرح اندیشه هاى هابرماس، فیلسوف بزرگ زمانه ما در خصوص این پدیده جدید است.
شالوده مهندسى ژنتیک که اوج آن شبیه سازى انسان است، به انقلاب میکروبیولوژى برمى گردد که با کشف مارپیچ دى ان اى (DNA) یعنى ساختار بنیادین حیات و عامل پیوند و ترکیب ژن آغاز شد. کشف علمى مارپیچ دوگانه دى ان اى توسط دودانشمند به نامهاى فرانسیس کریک (۱) و جیمزواتسن (۲) از محققان دانشگاه کمبریج در سال۱۹۵۳ صورت گرفت. با این حال در دهه۱۹۷۰ بود که اکتشافات در این دنیاى عظیم به انباشت دانش قابل ملاحظه اى انجامید و افقهاى تازه اى را نمایان کرد. استنلى کوهن از دانشگاه کالیفرنیا و هربرت بویر (۳) از دانشگاه سانفرانسیسکو توانستند به کشف شبیه سازى ژنها نایل آیند. در سال۱۹۷۵ گروهى از پژوهشگران دانشگاه هاروارد توانستند ژن پستاندار را از هموگلوبین خرگوش جدا کنند و در سال۱۹۷۷ اولین ژن انسان را به طور مصنوعى بسازند.
با این کار علمى چشم انداز شگفت انگیزى در توانایى بالقوه انسان براى مهندسى حیات گشوده شد. از این پس بسیارى از شرکتهاى دارویى به تکاپو افتادند تا تحقیقات در این زمینه را تأمین مالى کنند تا با پیشبرد این تکنولوژى راه کاربرد آن در عرصه پزشکى را هموار سازند. سرمایه گذاریهاى زیادى متوجه توسعه این تکنولوژى و بهره گیرى از آن شد که بسیارى از آن به لحاظ تجارى به شکست انجامید و مشخص شد که از لحاظ علمى و تحقیقاتى هنوز کارهاى زیادى باید در این زمینه صورت گیرد؛ کارهایى که نیاز به صرف هزینه هاى کلان دارد. تأمین سرمایه لازم براى پیشبرد پروژه هاى تحقیقاتى در این زمینه از عهده شرکتهاى کوچک خارج بود و سرانجام شرکتهاى بزرگ دارویى وارد فعالیت در این عرصه شدند، اما نه براى سرعت دادن به روند تحقیقات در این زمینه، بلکه براى مهار شتاب پژوهشها و زیر کنترل گرفتن دستاوردهاى آن. این امر شتاب انقلاب تکنولوژى زیستى را در دهه۱۹۸۰ کند کرد. در اواخر دهه۱۹۸۰ دانشگاه هاروارد بودجه قابل ملاحظه اى براى تحقیقات در تکنولوژى زیستى اختصاص داد تا هم پیشرفت در این زمینه را شتاب دهد و هم از انحصار آن توسط شرکتهاى خصوصى جلوگیرى کند. سرانجام در سال۱۹۸۸ دانشگاه هاروارد تولد یک موش را که به روش مهندسى ژنتیک تولید شده بود رسماً به ثبت رساند.
به این ترتیب براى نخستین بار بشر به آفرینش حیات موفق شد و تکنولوژى حیات وارد عصر تازه اى شد. به دنبال آن دولت ایالات متحده یک کمک ۳میلیارددلارى در اختیار گروهى از پژوهشگران به رهبرى جیمز واتسن قرار داد تا با تحقیقات گسترده به شناسایى و تعیین موقعیت ۶۰ تا ۸۰هزار ژن، که در واقع الفباى حیات نوع انسان را تشکیل مى دهد، بپردازند. در قدمهاى بعدى دوتن از دانشمندان با استفاده از ابر کامپیوترها توانستند بخش مهمى از رشته رمزهاى تمامى ژنهاى انسان را استخراج کنند و یک بانک اطلاعاتى غول آسا در این حیطه فراهم آورند. (۴) با این گامها شناخت شالوده هاى رمز حیات میسر شد و شبیه سازى انسان یا در واقع تولید مصنوعى انسان امکانپذیر گردید. نگرانى هاى اخلاقى با مهندسى ژنتیک و شبیه سازى انسان تسلط بشر بر طبیعت وارد مرحله تازه اى شده است. براى نخستین بار انسان موفق شده انسانى مشابه خود را خلق کند. اما این موفقیت بزرگ در عین حال با بیمهاى بزرگى نیز همراه است. نگرانى این است که این امکان تکنولوژیک مثل بسیارى از امکانات تکنولوژیک دیگر، از جمله امکانات بیوتکنولوژى، مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
پرسش این است که در شرایط سامان کنونى جامعه، که بر مبناى سلطه طبقاتى، گروهى و ملى قرار دارد، چه تضمینى وجود دارد که از شبیه سازى انسان به هولناکترین وجهى سوءاستفاده نشود؟ به همین دلیل بسیارى معتقدند که باید با توسل به ملاحظات اخلاقى تلاش در پیشبرد این تکنولوژى را محکوم کرد. برخى نیز به خاطر امکاناتى که این تکنولوژى به واسطه ژن درمانى در عرصه پزشکى دارد به لحاظ اخلاقى آن را قابل دفاع مى دانند. اما چشم اندازى که استفاده از این تکنولوژى در عرصه پزشکى مى گشاید، فقط بخش کوچکى از این مسأله بغرنج است. بویژه از زمانى که شبیه سازى انسان به عنوان نقطه اوج تکنولوژى مهندسى ژنتیک مطرح شد، این مسأله ابعاد تازه اى پیدا کرد. پرسشى که همراه با چشم انداز تولید مصنوعى انسان مطرح شد این بود که آیا تولید انسان به طور مصنوعى یا به تعبیر رایج به صورت شبیه سازى شده جایز است یا خیر؟ وقتى این پرسش که در وهله اول ساده مى نمود، در میان طیف هاى مختلف فکرى و روشنفکران متعلق به گرایشهاى مختلف مورد بحث همه جانبه قرار گرفت زوایاى پیچیده آن عیان شد و معلوم شد که جامعه بشرى در تصمیم گیرى نسبت به روا یا ناروا دانستن تولید مصنوعى انسان با مسأله بغرنجى رو به روست. برخلاف آنچه ممکن است در نگاه نخست به نظر برسد این موضوع مسأله اى نیست که تنها به حوزه علم تعلق داشته باشد یا در عالم الهیات محل چون و چرا باشد.
این مسأله در عین حال یک مسأله اى است و در حوزه فلسفه اخلاق نیز موضوع مباحث نکته سنجانه قابل ملاحظه اى است. یورگن هابرماس، یکى از فلاسفه سیاسى معاصر، موضوع جایز یا جایز نبودن شبیه سازى انسان را اساساً موضوعى متعلق به حوزه اخلاق مى داند و معتقد است که پاسخ به این پرسش را نمى توان در حوزه علم جست وجو کرد. در آنچه از پى مى آید به استدلال هابرماس در مخالفت با شبیه سازى انسان نگاهى مى اندازیم. هابرماس در مقاله اى با عنوان «احتجاج علیه تکثیر مصنوعى انسان» از دیدگاه خاص خود موضوع شبیه سازى انسان را مورد بحث قرار داده و در مخالفت با آن استدلال کرده است. مقاله هابرماس در کتابى حاوى مجموعه مقالات او با عنوان جهانى شدن وآینده دموکراسى ترجمه ومنتشر شده است. (۵) آنچه در اینجا مى آید در واقع مرور بر مقاله مذکور است.
شبیه سازى و ابعاد اخلاقى تکثیر مصنوعى انسان‌ هابرماس شبیه سازى انسان را چیزى در حد نظام بردگى و حتى فروتر از آن مى داند. استدلال او این است که در تکنولوژى شبیه سازى فرد سازنده در برابر فرد ساخته شده داراى چنان اختیارى در تصمیم گیرى است که به نمونه تاریخى برده دارى شباهت دارد. چنین رابطه اى با نظام حقوق دموکراتیک که سامان زندگى بشر امروز را مى سازد مغایرت تام دارد. نظام بردگى رابطه اى حقوقى است که در آن شخصى ، شخص دیگر را به عنوان مملوک خود تحت اختیار مى گیرد. بدیهى است که چنین رابطه اى با دریافت امروزى از حقوق انسانى همخوانى ندارد. هابرماس مى گوید وقتى شخصى، شخص دیگر را از آزادى محروم مى کند در عین حال خود را نیز از آزادى محروم کرده است. زیرا شالوده نظام حقوقى دموکراتیک شناسایى متقابل اصل خودآیینى (استقلال) متقابل است. در نظام حقوقى دموکراتیک شهروندان تنها در شرایطى از خودآیینى در سپهر عمومى و خصوصى برخوردار مى شوند که متقابلاً یکدیگر را به عنوان خودآیین (مستقل) به رسمیت بشناسند. شخصى که بر ماده ژنتیک شخص دیگر (شخص شبیه سازى شده) اختیار دارد، اصل شناسایى متقابل را نقض کرده است. او با این کار ضمن اینکه آزادى دیگرى را سلب کرده، خود را نیز از آزادى محروم کرده است.
دیدگاه عام گرایانه در مورد دموکراسى براى اینکه این حکم هابرماس را بهتر بفهمیم باید با دیدگاه او در مورد نظام حقوقى دموکراتیک و اصول دموکراسى بیشتر آشنا شویم. نظریه دموکراسى هابرماس مبتنى بر فلسفه اخلاق و حقوق کانت است. بنا بر نظریه کانت سامان نظام دموکراتیک مبتنى بر ایجاد آدمهاى خود آیین (مستقل) و داراى آزادى برابر است که به واسطه همین وحدت و شناسایى متقابل یک جامعه مدنى پدید آورده اند و یک نظام حقوقى وضع کرده اند و بر پایه آن از حقوق خصوصى و عمومى بهره مند شده اند. شهروندان به واسطه همین وحدت و شناسایى متقابل خود آیینى یکدیگر است که از «وضعیت طبیعى » (وضعیتى فرضى که اصحاب قرارداد اجتماعى همچون هابز، لاک و روسو از آن سخن گفته اند) خارج و به «وضعیت مدنى» وارد مى شوند. در وضعیت طبیعى (یعنى پیش از تشکیل جامعه سیاسى ) هیچ حق و تملکى داراى رسمیت نیست. افراد براى بیرون آمدن از این وضعیت، که نظام زندگى را ناپایدار و مختل مى کند، با یکدیگر متحد مى شوند و متقابلاً یکدیگر را به رسمیت مى شناسند، اراده خود را مشترک و به « اراده عمومى» تبدیل مى کنند. از این اراده متحد، مشترک و عمومى است که هر حقوقى زاده مى شود و تصرف (در وضعیت طبیعى ) به مالکیت (در وضعیت مدنى ) تبدیل مى گردد. منشأ هر قانون گذارى نیز همین «اراده عمومى» یا اراده مشترک است.

بررسى نظریات فوکویاما در خصوص شبیه‏سازى

فرانسیس فوکویاما از چهره‏هاى برجسته و مدافع لیبرال‏دموکراسى، اخیرا در کتابى با عنوان ourposthuman Future به این مقوله پرداخته که خلاصه‏اى از آن در پى مى‏آید:
تدوین مقررات به این منظور است که خطوط قرمز، جهت تفکیک فعالیت‏هاى قانونى از فعالیت‏هاى ممنوع، مشخص شود . مقررات معمولا براساس ضوابطى تعریف مى‏شوند که امکان قضاوت در آن حوزه را فراهم مى‏کنند .

عمومیت مخالفت‏با جنبه‏هاى غیراخلاقى بیوتکنولوژى

به استثناى چند آزاراندیشى که به سادگى از مواضع خود کوتاه نمى‏آیند، اکثر مردم با خواندن فهرست نوآورى‏هایى که با زیست‏فناورى (بیوتکنولوژى) ممکن مى‏شود، خواستار ایجاد خطوط قرمز خواهند شد . مسائل مشخصى وجود دارد که به نظر مى‏رسد باید مطلقا و به‏صراحت ممنوع شوند . یکى از این مسائل، تولید مثل با روش شبیه‏سازى (کلونینگ) است . دلایل آن، هم جنبه اخلاقى و علمى دارد و هم بعد بسیار فراتر از دغدغه‏هاى کمیسیون مشاوره‏اى بیوتکنولوژى امریکاست . این کمیسیون معتقد است هنوز شرایط کلونینگ در انسان بى‏خطر است .

مشکلات اخلاقى شبیه‏سازى

از لحاظ اخلاقى، شبیه‏سازى فرم غیرطبیعى تولید مثل است که به همان اندازه، میان والدین و کودکان روابط غیر طبیعى ایجاد مى‏کند . فرزند کلون شده، روابط غیرطبیعى با والدین خود برقرار خواهد کرد . چون از سویى فرزند است و از سویى از لحاظ ژن با یکى از والدین خود دوقلو محسوب مى‏شود . در عین حال هیچ تشابه ژنى با هم‏دیگر ندارند . بنابراین یکى از والدین که هیچ تشابه ژنتیکى با فرزندش ندارد، باید فرزندى را پرورش دهد که از لحاظ خصوصیت ژنتیکى هیچ تفاوتى با همسرش ندارد . سؤال این‏جاست که زمانى که این فرزند به بلوغ رسید، رفتار والدین با وى چگونه خواهد بود؟
ممکن است‏سناریوهایى براى همدردى و همفکرى براى توجیه کلونینگ نوشته شود . به عنوان مثال اینکه بازماندگان یهودى‏کشى به جز شبیه‏سازى و کلونینگ راهى براى ادامه درخت‏خانوادگى و انتقال ژن‏ها و ویژگى‏هاى خانوادگى خود به نسل‏هاى بعدى ندارند . اما این توجیهات موجب حق اجتماعى قابل دفاعى نمى‏شود; چون در مجموع ضررهاى آن از منافعش بیشتر است . وراى این ملاحظات اخلاقى که به ذات خود کلونینگ باز مى‏گردد، دغدغه‏هاى علمى و متعدد دیگرى نیز وجود دارند .
دغدغه‏هاى علمى شبیه‏سازى انسان و امکان سوء استفاده سیاسى از آن
آزاد شدن کلونینگ، موجب لجام‏گسیختگى بسیارى از فناورى‏هاى نو خواهد شد و در نهایت فناورى تولید نوزاد از مهندسى ژنتیک پیشى خواهد گرفت . اگر شبیه‏سازى در آینده نزدیک رواج پیدا کند، مخالفت‏با دستکارى ژنتیکى میکروب‏ها به مراتب سخت‏تر خواهد شد . لذا از همین ابتدا باید از لحاظ سیاسى، نقطه‏اى مشخص شود که تعیین کند گسترش این گونه فناورى‏ها اجتناب‏ناپذیر بوده و این جوامع مى‏توانند براى کنترل سرعت و دورنماى پیشرفت‏هاى فناورى، اقداماتى انجام دهند . در حال حاضر در هیچ کشورى قوانین اساسى به نفع شبیه‏سازى وضع نشده است . همچنین شبیه‏سازى حوزه‏اى از دانش است که اجماع بین‏المللى قابل توجهى در مخالفت‏با آن وجود دارد . به علاوه، شبیه‏سازى فرصت راهبردى مهمى براى احتمال ایجاد کنترل سیاسى بر بیوتکنولوژى فراهم آورده است . گرچه در حال حاضر، بهترین و مناسب‏ترین روش در مورد شبیه‏سازى، ممنوعیت قطعى و همه‏جانبه است، اما الگوى خوبى براى کنترل سایر فناورى‏هایى که در آینده ظهور خواهند کرد، نیست .

باید تحقیقات بیوتکنولوژى را به سمت اهداف مفید سوق داد

روش‏هاى تشخیصى پیش از لقاح و مراحل مراقبت‏هاى ویژه حین باردارى، امکان تولید کودکان عارى از بیمارى‏هاى ژنتیکى را فراهم کرده است . فناورى‏هاى مشابهى نیز براى انتخاب جنسیت فرزند ابداع شده است که اگرچه به اندازه فناورى‏هاى جلوگیرى از تولد نوزادان ناقص‏الخلقه ستودنى نیست، اما در بهبود وضع زندگى بشر مؤثر هستند .
ما نیاز به قدغن کردن روند آزمایش‏هاى کلونینگ نداریم، بلکه نیاز امروز ما اتخاذ مقررات و ضوابطى خاص در این زمینه است . به این معنى که تحقیقات باید بیشتر به سمت اهداف درمانى هدایت‏شوند و بار اصلى توجه محققان فقط ارتقا یافتن از لحاظ توانایى علمى نباشد . به عنوان مثال، هدف اصلى از ساختن دارو، درمان بیمار است . ورزشکاران حرفه‏اى نیاز به فناورى‏هایى دارند که مانع از پاره‏شدن رباطهاى زانوهایشان شود . بنابراین هدف این نیست که رقابت میان ورزشکاران بر ژنتیکى مثل بیمارى‏هاى هانتینگتون و فیبروزسیتیک استفاده کنیم، نه براى آن که فرزندانمان را بلندقدتر و باهوش‏تر کنیم .
به این ترتیب فوکویاما که در سال 1989 اعلام کرده بود تاریخ به انتهاى خود رسیده است، امروز مى‏گوید:
ما به پایان تاریخ نرسیده بودیم; زیرا ما هنوز به انتهاى پیشرفت علم نرسیده‏ایم . اکنون این سؤال براى او جدى است که دست‏یافتن به دانش اصلاح ژنتیکى بشر در آینده، چه تاثیرى روى لیبرال دموکراسى خواهد گذاشت

پی نوشت :
۱. Francis Crick
۲. James Watson
۳. Herbet Boier
۴ . Business Week,سSoftward industryز, February 27,p78-86
۵. یورگن هابرماس ، جهانى شدن و آینده دموکراسى ؛منظومه پساملى ، ترجمه کمال پولادى ، تهران ، نشر مرکز ۱۳۸۰،
منابع:
روزنامه ایران چهارشنبه 19 اسفند ماه
www.clonaid.com پگاه حوزه - شماره 85

سلول‌های بنیادی، نوشدارویی ناشناخته

سلول‌های بنیادی، نوشدارویی ناشناخته

سلول‌های بنیادی چیستند؟ چگونه و به چه دلیل از آنها استفاده می‌شود؟

اینها سوالاتی هستند که پاسخ آنها شاید برای بسیاری روشن نباشد. سلول های بنیادی سلول‌های تشکیل‌دهنده بافت‌ها هستند و امید دانشمندان این است که بتوان به کمک سلول‌های بنیادی بافت‌های بیمار یا تخریب شده را ترمیم کرد.
سلول‌های بنیادی باقی مانده از توده سلولی هستند که جنین از آن بوجود آمده است، توده سلولی که بعد از لقاح در رحم مادر تشکیل می‌شود به سرعت تکثیر پیدا می‌کند و بعد از چند هفته تبدیل به جنین یا یک انسان کوچک می‌شوند.اما قبل از این تغییر همه سلول‌ها مشابه هم هستند، مجموعه ژنوم موجود درهسته تمامی این سلول‌ها هم مشابه است.به مرور زمان و با رشد جنین هر دسته از این سلول‌ها با توجه به نوع بافتی که تشکیل خواهند داد تغییر شکل می‌دهند و دلیل این تغییر شکل این است که در هر دسته از این سلول‌ها تنها ژن‌های مربوط به بافتی که تشکیل خواهند داد فعال و سایر ژن‌های موجود در هسته برای همیشه غیرفعال می‌شوند.
اما تعداد بسیار اندکی از این سلول‌ها قابلیت تغییر پذیری خود را حفظ می‌کنند، مانند سلول‌هایی که ازخون بند ناف جنین پس از تولد گرفته می‌شوند. این سلول‌ها می‌توانند پس از قرار گرفتن در یک بافت مشخص ژن‌های خود را با بافت مورد نظر تطبیق دهند و بخشی از آن بافت شوند.
امید دانشمندان این است که بتوان به کمک سلول‌های بنیادی بافت‌های بیمار یا تخریب شده را ترمیم کرد و هر چند که این نظریه در حد تئوری امیدوارکننده به نظر می‌رسد، اما تجربه عملی متخصصان در این مورد بسیار اندک است. بزرگترین مشکل اینجاست که این سلول‌ها را تنها می‌توان هنگام تولد از بند ناف جنین جدا و تحت شرایط خاص حفظ کرد، اما عده‌ای از متخصصان معتقدند که سلول‌های مغز استخوان که به سلول‌های خون ساز معروفند نیز این قابلیت را در خود حفظ کرده‌اند و می‌توان از آنها برای درمان بیماری‌های مختلف و به ویژه بیماری‌هایی مانند آلزایمر و دیابت که درمان قطعی ندارند استفاده کرد. با اینکه هنوز مشخص نیست تا چه حد می‌توان به این روش امیدوار بود، یکی از اولین مراکز پژوهشی- درمانی سلول‌های بنیادی در شهر کلن در آلمان افتتاح شده است.
"پیتر نیچه" یکی از پزشکان مرکز که علاوه بر تخصص در بیمارهای دیابتی مدتها در پروژه‌های تحقیقاتی روی سلول‌های بنیادی کار کرده می‌گوید: " سلول های بنیادی بستر درمانی کاملا تازه‌ای هستند. راهی نو در پزشکی که بی‌نیاز از داروست و راه بسیار جالبی که در آن بدن خودش به خودش کمک می‌کند." این متخصصان سلول‌های بنیادی را از مغز استخوان در ناحیه تهیگاه بیرون می‌آورند. در مقایسه با سلول‌های بنیادی جنین که جدا کردن و حفظ آنها بسیار پر زحمت و پرهزینه است، استفاده از این سلول‌ها بسیار ساده‌تراست.
دکتر نیچه می‌گوید: "این سلول‌ها کشت داده می‌شوند، یعنی اینکه سلول ها ابتدا از مغز استخوان جدا و بعد از آن برای تکثیر کشت داده می‌شوند، به دلیل اینکه به مقدار زیادی از این سلولها نیازمندیم."
پیتر نیچه که متخصص بیماری دیابت است، معتقد است که امید درمان بیماران دیابتی با این روش بسیار بالاست.
وی در مورد نتیجه تزریق سلول‌های بنیادی به بیماران دیابتی می‌گوید:
"این سلول‌ها را در پای بیماران دیابتی درون زخم‌های بدخیم تزریق کردیم.
در طول دوره درمان قابل مشاهده بود که چطور زخم‌ها کوچکتر شده و به مرور بهبود پیدا کردند. نکته‌ای که ما را امیدوارتر کرده، این است که در برخی از بیماران متابولیسم قند تا حد قابل توجهی بهتر شده است تا جایی که بیمار نیازی به مصرف انسولین یا داروهای دیگری نداشته است."
همانطور که نیچه عنوان می‌کند، تزریق سلول‌های بنیادی در مواردی کاملا موفقیت آمیز بوده است. با وجود این بسیاری از متخصصان معتقدند پیوند این سلول‌ها پیچده‌تر از آنی است که در مرحله تئوری مطرح می‌شود.
دکتر "کریستوف اشتام" جراح قلب کلینیک دانشگاه "روستوک" که تاکنون چند بار در پروسه پیوند سلول‌های بنیادی که از مغز استخوان گرفته شده‌اند، شرکت کرده می‌گوید: " ما به طور مشخص نمی‌دانیم که چه کار می‌کنیم! این را هم نمی‌دانیم که بعد از پیوند چه اتفاقی خواهد افتاد. با توجه به تجربیاتی که در این زمینه وجود دارد، مثلا هنگام پیوند این سلولها به قلب احتمال اینکه واقعا از این سلولها سلولهای تازه عضلات قلب تشکیل شود مدام کمتر می‌شود. شاید بتوانیم از این سلول‌ها در رگ‌سازی استفاده کنیم تا با رگهای خونی تازه سلول‌های قلبی خواب رفته، اما هنوز زنده قلب را بیدار کنیم و به تحرک در آوریم."
از سوی دیگر عکس‌العمل بدن در برابر سلول‌های بنیادی تزریق شده به روشنی مشخص نیست و برخی از متخصصان حتی معتقدند استفاده عملی از این سلول ها بر روی بیماران باید ممنوع شود.
"یورگن هرشلر" از موسسه نورون شناسی دانشگاه کلن می‌گوید: "نظراتی وجود دارد که از نظر کلینیکی و عملی هرگز ثابت نشده‌اند، مثلا بهبودی قطعی. اگر با گذشت زمان اثر مثبت این روش درمانی ثابت نشود، می‌شود به این نتیجه رسید احتمالا تاثیر منفی داشته است."
هرشلر هم مانند بسیاری از محققان علوم پایه معتقد است استفاده از این روش ابتدا در آزمایشگاه و بر روی حیوانات آزمایشگاهی به نتیجه مثبتی برسد.
با وجود این، بسیاری از بیماران حاضرند در روشهای درمانی با استفاده از سلول‌های بنیادی شرکت کنند و برای هر جلسه درمانی تا پنج هزار یورو بپردازند
سلول‌های بنیادی دسته‌ای از سلول‌های بدن هستند که هنوز تمایز نیافته و برای کار ویژه‌ای آماده نشده‌اند. این سلول‌ها دارای خاصیت خودتکثیری هستند و می‌توانند در مراحل بعدی حیات خود از یک‌دیگر متمایز شده و به‌ انواع مختلف سلول‌های بدن تبدیل شوند. سلول‌های بنیادی می‌توانند به همه‌ی انواع سلول‌ها اعم از عصبی، ماهیچه‌ای، خونی، استخوانی، و پوستی تبدیل شوند.
این ویژگی‌ی سلول‌های بنیادی، نظر پزشکان و پژوهش‌گران سلول‌های بنیادی را به خود جلب کرده است،به طوری‌ که امروزه حجم گسترده‌ای ازپژوهش‌ها به مطالعه در این زمینه اختصاص دارد. سلول‌های بنیادی امروز، امید اول ترمیم بافت‌های آسیب‌دیده و فردا، امید اول ساخت اندام‌های انسانی است.

به‌طور کلی سلول‌های بنیادی دارای دو خصوصیت عمده هستند:

1) قدرت تکثیر نامحدود
2) خصوصیت پُرتوانی (Pluripotency)؛ به‌عبارت دیگر، این سلول‌ها می‌توانند در محیط آزمایشگاهی انواع مختلفی از سلول‌ها را به‌وجود بیاورند.
سلول‌های بنیادی را با توجه به منشأ آن‌ها به دو دسته تقسیم می‌کنند:
•سلول‌های بنیادی جنینی (Embryonic Stem Cells) که در مراحل اولیه تشکیل جنین، از آن گرفته می‌شود.
•سلول‌های بنیادی بالغ (Adult Stem Cells) که پس از تولد فرد و به‌ویژه از مغز استخوان آن گرفته می‌شود.

منشاء سلول‌ها ی بنیادی بالغ

سلول‌های بنیادی بالغ همان‌طور که از نام‌شان مشخص است، پس از تولد از فرد گرفته می‌شوند. برای مثال این سلول‌ها را می‌توان از بافت مغز استخوان یک فرد سالم تهیه کرد. البته بر اساس یافته‌های اخیر، برخی معتقدند که هر بافتی دارای سلول‌های بنیادی خاص خود است. به‌طور مثال، مشخص شده که قلب، مغز و ماهیچه‌های اسکلتی هر کدام دارای سلول‌های بنیادی خاص خود هستند و همه‌ی این سلول‌ها در بدن یک فرد بالغ وجود دارند. به‌عنوان مثال، سلول‌های بنیادی قلبی بیشتر در ناحیه اپیکس (Apex) قلب و سلول‌های بنیادی مغزی عمدتاً در دیواره‌ی بطن مغز متمرکز هستند. با این حال دقیقاً مشخص نیست که منشأ این سلول‌های بنیادی گوناگون، چه سلولی است و آیا منشأ همه این‌ها همان سلول‌های مغز استخوان هستند که هر یک به سمت اندام‌ خاصی مهاجرت کرده و به سلول‌های بنیادی خاص آن تبدیل می‌شوند، یا منشأ دیگری برای آنها وجود دارد.

منشاء سلول‌ها ی بنیادی جنینی

بن‌یاخته‌های جنینی در مرحله بلاستوسیست از توده سلولی داخلی یا Inner Cell Mass گرفته می‌شوند. بلاستوسیست یکی از مراحل دوران جنینی است که به لحاظ مرفولوژی، شبیه یک توپ توخالی است.
سلول‌های محیط این توپ تروفوبلاست (Trophoblast) هستند که جفت را می‌سازند. در داخل این توپ هم تعدادی سلول جمع شده‌اند که در مراحل بعدی، به جنین تبدیل می‌شوند. اگر این تودة سلول‌های داخلی را برداشته و در محیط آزمایشگاهی کشت بدهند، بن‌یاخته‌های جنینی ایجاد می‌شوند. اما هنوز دقیقاً مشخص نیست که آیا این توده سلول‌های داخلی منشأ بن‌یاخته‌های جنینی هستند، یا این‌که فرآیند مذکور، حاصل شرایط محیطی بوده و تودة سلول‌های داخلی در محیط آزمایشگاهی سلول‌های دیگری را می‌سازند که آن‌ها به بن‌یاخته‌ جنینی بدل می‌شوند
چرا ما برای همیشه زنده نمی‌مانیم؟
• به خاطر این‌که بیمار می‌شویم؟
• به خاطر این‌که پیر می‌شویم؟
• به خاطر این‌که مصدوم می‌شویم و ترمیم نمی‌شویم؟
همه‌ی این‌ها درست هستند. هر یک از این موارد از ناتوانی‌ی بدن در رشد، نگه‌داری و ترمیم عمل‌کردهای خود که به سلول‌های بنیادی وابسته است، نتیجه می‌شود.
سلول‌های بنیادی مواد اصلی ساختمان بدن انسان را تشکیل می‌دهند. همین موضوع باعث می‌شود آن‌ها نامزدهای خوبی برای بازسازی (restoring) بافت‌های تخریب شده بر اثر جراحت یا بیماری باشند.
چندین دهه است که پژوهش‌گران زیست‌شناسی، سلول‌های بنیادی را به منظور آشنایی با ساز و کار رشد و تکامل و نیز برای درمان بیماری‌ها مطالعه می‌کنند.
درما‌ن‌های مبتنی بر فناوری سلول‌های بنیادی چیزی بیش از پیوند ساده‌ی سلول‌ها به بدن و انتظار برای عمل‌کردن آن‌هاست. هدف هر درمان به‌وسیله‌ی سلول‌های بنیادی، ترمیم بافت‌های تخریب‌شده‌ای است که نمی‌توانند خود را ترمیم کنند.

جایگاه سلول‌ها ی بنیادی درمانی در حال حاضر

آیا می‌دانید که درمان بعضی از بیماری‌ها به‌کمک سلول بنیادی اکنون کاری عادی است؟
• سلول‌های بنیادی مغز استخوان: شاید بهترین شیوه‌ی شناخته‌شده‌ی درمان به‌وسیله‌ی سلول‌های بنیادی، تاکنون، پیوند سلول‌های مغز استخوان برای درمان سرطان خون (leukemia) و انواع دیگر سرطان ونیز اختلالات گوناگون خونی است.
اما چرا این بیماری‌ها به چنین درمان‌هایی نیازمندند؟ سرطان‌ خون (leukemia) نوعی سرطان مربوط به گلبول‌های سفید خون (leukocyte) است. مانند سایر سلول‌های خون، گلبول‌های سفید -در طی فرآیندی که از سلول‌های بنیادی بالغ همه‌کاره آغاز می‌شود- در مغز استخوان تولید می‌شوند. گلبول‌های سفید بالغ به جریان خون وارد می‌شوند تا در مقابل حمله‌ی احتمالی‌ی هر‌گونه عفونت از بدن دفاع کنند. هنگامی‌که گلبول‌های سفید، رشد و عمل‌کردی غیرطبیعی داشته باشند، سرطان خون از نوع لوکمی (leukemia) عارض می‌شود. این سلول‌های غیرطبیعی نمی‌توانند با عفونت‌ها مقابله کنند و عمل‌کرد سایر اندام‌ها را نیز دچار اختلال می‌کنند. درمان موفقیت‌آمیز لوکمی به نابودی‌ی همه‌ی سلول‌های غیرطبیعی و رشد و عمل‌کردن سلول‌های سالم در بدن شخص بیمار وابسته است. یک روش درمان استفاده از شیمی‌درمانی (chemotherapy) است که در آن از دارو‌های قوی برای هدف‌گیری و از بین بردن سلول‌های غیرطبیعی استفاده می‌شود. وقتی شیمی‌درمانی به تنهایی نتواند آن‌ها را از بین ببرد، پزشکان به پیوند سلول‌های مغز استخوان روی می‌آورند. در یک پیوند سلول‌های مغز استخوان، سلول‌های بنیادی مغز استخوان شخص بیمار با سلول‌های بنیادی مغز استخوان فرد اهداکننده‌ی سالم (البته به شرطی که سلول‌های دو بدن با یک‌دیگر سازگار باشد) جابه‌جا می‌شود. برای انجام این کار، همه‌ی سلول‌های مغزاستخوانی و همه‌ی گلبول‌های سفید غیرطبیعی‌ی بدن شخص بیمار با به‌کارگیری روش‌های شیمی‌درمانی و تابش اشعه از بین می‌رود. سپس نمونه‌ای از سلول‌های مغز استخوان ِ فرد ِ اهداکننده که دارای سلول‌های بنیادی سالم است به جریان خون شخص ِ بیمار تزریق می‌شود. اگر پیوند موفقیت‌آمیز باشد، سلول‌های بنیادی به مغز استخوان شخص بیمار وارد شده و به جای گلبول‌های سفید غیرطبیعی ، گلبول‌های سفید سالم و جدید را جای‌گزین می‌کنند.
•پیوند سلول‌های بنیادی بالغ: پیوند سلول‌های بنیادی ِ جانبی ِ خون
اگرچه اغلب سلول‌های بنیادی خون در مغز استخوان ساکن هستند، بخش ِ کوچکی از آن‌ها در جریان خون وجود دارند. این سلول‌های بنیادی ِ جانبی ِ همه‌کاره یا (PBSC Peripheral Bload Stem Cell) می‌توانند درست شبیه سلول‌های بنیادی مغز استخوان برای درمان لوکمی و دیگر سرطان‌ها و اختلالات خونی به‌کار آیند. جمع‌آوری و استخراج PBSCها که از خون در حال جریان به‌دست می‌آیند، آسان‌تر از سلول‌های مغز استخوان (که باید از میان استخوان‌ها استخراج شوند) است. اگرچه PBSCها در جریان خون پخش هستند، جمع‌آوری آن‌ها به مقداری که برای ترتیب دادن یک درمان کافی باشد، خود می‌تواند یک چالش بزرگ باشد.
•پیوند سلول‌های بنیادی خون بند ناف(Umbilical Cord Blood Stem Cell Transplant)
نوزاد تازه متولد شده دیگر نیاز ی به بند ناف خود ندارد. به همین دلیل از قدیم به عنوان یک محصول فرعی‌ی فرآیند تولد ، دور ریخته می‌شود. اما در سال‌های اخیر ثابت شده است که بندناف منبعی غنی از سلول‌های بنیادی همه‌کاره‌ی خون است و به همین دلیل می‌تواند در درمان انواع بیماری‌هایی که توسط PBSCها و سلول‌های بنیادی مغز استخوان درمان می‌شوند، به‌کار آید.
احتمال رد پیوند سلول‌های بنیادی خون بند ناف، نسبت به سلول‌های بنیادی مغز استخوان و سلول‌های بنیادی جانبی خون کم‌تر است. شاید این به خاطر این باشد که سلول‌ها هنوز ویژگی‌هایی را که سیستم ایمنی بدن فرد دریافت‌کننده ، آن‌ها را به این وسیله شناسایی کند وبه ایشان حمله کند.
دو ویژگی‌ی همه‌کاره بودن و در دست‌رس بودن سلول‌های بنیادی خونی بندنافی باعث می‌شود در درمان‌های پیوندی از آن‌ها به‌وفور استفاده شود

درمان‌های سلول بنیادی مبنا چگونه پیشرفت می ‌‌کنند

درمان‌های مبتنی بر سلول‌های بنیادی یک شبه به‌وجود نیامده است. هر شیوه‌ی درمانی‌ی بالقوه کارآمد از یک ایده‌ی آزمون‌پذیر (testable idea) در نخستین یافته‌های پژوهش‌ها متولد می‌شود. در مرحله‌ی بعد این ایده مورد پژوهش جدی قرار ‌می گیرد و در آزمایش‌گاه آزموده می‌شود- این‌کار ممکن است چند سال و گاهی چند دهه به‌طول انجامد.- حتا اگر درمان‌های مبتنی بر این ایده در آزمایش‌های انجام شده در آزمایش‌گاه موفقیت چشم‌گیری کسب کند، تنها زمانی یک درمان زیست‌پذیر (viable treatment) خواهد شد که ثابت شود این شیوه روشی ایمن و کارآمد برای درمان‌های بالینی انسانی است.

درمان‌ به کمک سلول‌های بنیادی در آینده

پژوهش‌گران و پزشکان سعی می‌کنند درمان‌هایی به کمک سلول‌های بنیادی طراحی کنند که :
• کارآمدتر باشند.
• احتمال رد پیوند توسط بیماردر آن‌ها کم‌تر باشد.
درمان‌های مبتنی بر سلول‌های بنیادی در حال حاضر اغلب بر سلول‌هایی مبتنی هستند که شخص دیگری اهدا کرده است. این موضوع احتمال پس زدن سلول‌های بدن شخص اهداکننده به‌وسیله‌ی سیستم ایمنی بدن بیمار را افزایش می‌دهد. در آیند برای هر شخص این امکان فراهم خواهد شد که از نمونه‌ای از سلول‌های بنیادی خودش برای بازتولید بافت‌هایش استفاده کند. این کار خطر پس زدن راکاهش می‌دهد یا حتا از بین می‌برد.
اما این‌کار چگونه ممکن خواهد بود؟ بعضی از احتمالات عبارت‌اند از:
• جمع‌آوری سلول‌های بنیادی بالغ و سالم از یک فرد بیمار و دست‌کاری آن‌ها در آزمایش‌گاه برای تولید بافت جدید. بدین‌ترتیب بافت در بدن بیمار می‌تواند دوباره پیوند زده شود و برای به‌حال اول برگرداندن یک عمل‌کرد از دست‌رفته به‌کارآید.
• درمان‌ به‌وسیله‌ی‌ تولید مثل غیر جنسی(therapeutic cloning) نیز می‌تواند ما را به تولید سلول‌های بنیادی‌ای که به لحاظ ژنتیکی با بیمار یکسان هستند، توانا کند.
• یک راه کم‌خطر برای رسیدن به این هدف می‌تواند دست‌کاری سلول‌های بنیادی موجود در بدن برای انجام کارهای درمانی باشد. برای مثال، دانش‌مندان می‌توانند دارویی طراحی کنند که نوع خاصی از سلول‌های بنیادی را هدایت می‌کند تا یک عمل ازدست رفته در بدن بیمار را به حال اول برگرداند.
با یک دید سطحی امکانات درمان به‌وسیله‌ی سلول‌های بنیادی نامحدود به‌نظر می‌رسد. با این حساب آیا ما نمی‌توانیم از فناوری سلول‌های بنیادی برای درمان هر بیماری و بافت آسیب دیده در بدن استفاده کنیم؟ برای پاسخ به این سئوال پژوهش‌گران باید بتوانند توانایی‌های بالقوه و نیز محدودیت‌های سلول‌های بنیادی را معین کنند.

برخی از پرسش‌هایی که مورد توجه قرار گرفته‌اند عبارت‌اند از:

• یک درمان سلول‌های بنیادی چقدر طول می‌کشد؟
• علت این‌که ما عمر می‌کنیم این است که سلول‌های ما کار انجام می‌دهند.اگر سلول‌های بنیادی بالغ در درمان‌ها استفاده شوند، آیا بافت‌هایی که از آن سلول‌ها تولید شده‌اند، سریع‌تر کار می‌کنند و سریع‌تر به مرحله‌ی نادرست عمل‌کردن نمی‌رسند؟
• دانش‌مندان هنوز نمی‌دانند درمان‌های مختلف مبتنی بر سلول‌های بنیادی چقدر ممکن است به‌طول انجامند.
• آیا می‌توانیم مطمئن باشیم که درمان‌های مبتنی بر سلول‌های بنیادی منجر به تولید غده (tumor) در بدن ما نمی‌شوند.
• به طور طبیعی در بدن ما سلول‌های بنیادی جنینی پیوسته تقسیم می‌شوند و نامتمایز باقی می‌مانند. برای استفاده‌ی موفق در درمان‌ها، سلول‌های بنیادی باید به طریقی به نوع دلخواهی تبدیل شوند و سرانجام از تقسیم باز ایستند. همه‌ی سلول‌های بنیادی جنینی نامتمایز موجود در بدن ممکن است به صورتی کنترل نشده ادامه دهند تبدیل به غده شوند.
• جلوگیری از رشد غده در موفقیت‌آمیز بودن درمان‌های مبتنی بر سلول‌های بنیادی بسیار تعیین‌کننده است. بیایید به این موضوع بادقت بیش‌تری نگاه کنیم:
هم در سلول‌های بنیادی جنینی و هم در سلول‌های بنیادی بالغ تنظیم نادرست ژن‌ها می‌تواند به تقسیم کنترل‌نشده‌ی سلول وتشکیل غده بیانجامد. این یک توجه ویژه به سلول‌هایی است که در دوره‌ای در آزمایش‌گاه کشت می‌شده‌اند. زیرا آن‌ها ممکن است ژن‌هایشان را به‌گونه‌ای متفاوت از حالتی که دربدن باشند، تنظیم کنند.
چرا این اتفاق می‌افتد؟ زیرا اغلب سلول‌ها در بدن ما به‌طور نامعین تقسیم نمی‌شوند و هیچ‌یک از آن‌ها برای رشد در ظرف‌های آزمایش‌گاه طراحی نشده‌اند.
دربسیاری از بافت‌ها مانند خون و پوست فرآیند تکراری وجود دارد که سلول‌ ها را به توقف فرآیند تقسیم، متمایز شدن از یک‌دیگر و حتا مردن پس از یک دوره‌ی زمانی هدایت می‌کند. هدایت درست به وسیله‌ی سیگنال‌(علامت) هایی که از سلول‌های مجاور ومحیط زندگی سلول‌ها می‌آیند، انجام می‌شود. برای وادار کردن سلول‌ها به رشد محدود و معین در ظرف‌های آزمایش‌گاه، این فرآیند باید تاحدی کنترل شود. این عمل با تغذیه‌ی سلول‌ها با یک مایع واسط که شامل مواد مغذی و پروتئین‌های عامل رشدی که سلول‌ها را به فعال کردن ژن‌هایی که تقسیم سلولی را زیاد می کنند، انجام می‌شود. در اغلب موارد، علایم منظمی که محیط طبیعی سلول ایجاد می‌کنند همگی حاضر نیستند.
همه‌ی سلول‌ها به این شرایط زندگی ی جدید پاسخ مثبت نمی‌دهند. بعضی از آ‌ن‌ها خواهند مرد و تنها آن‌هایی زنده می‌مانند که خود را به‌تر با محیطی تطبیق داده باشند.
بعد از طی تعداد زیادی دوره‌ی تقسیم در ظرف آزمایش‌گاه سلول‌های زنده‌ی باقی مانده باید آن‌چنان تغییر کنند که برای پاسخ‌گویی و واکنش به سیگنال‌هایی که از محیط طبیعی بیمار میرسد، ناتوان شوند. حتا ممکن است تغییرات پایداری در DNA آن‌ها داده شود. بازگرداندن این سلول‌ها به بدن یک پیش‌نهاد خطرناک است زیرا آن‌ها به رشدکردن شرطی شده‌اند نه به متمایز شدن.
این اتفاق مثل زندگی‌ی حیوانی است که تمام عمرش را در قفس بوده است و بعد از مدت‌ها به حیات وحش خود بازمی‌گردد. آیا شما انتظار دارید او بلافاصله بداند که با محیط جدید چگونه ارتباط برقرار کند و به محرک‌های آن واکنش نشان بدهد؟
شبیه‌سازی محیط طبیعی‌ی بدن در آزمایش‌گاه یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در پژوهش‌های سلول‌های بنیادی است؛ این موضوع اکنون کانون تلاش‌های زیادی در سراسر جهان است. درمان‌های آینده بر توانایی پزشکان در دست‌کاری سلول‌های بنیادی به‌صورتی که مانند شرایط طبیعی بدن قابل قبول باشد، استوار خواهد بود.

درمان‌های سلول بنیادی مبنا کی باید شروع شوند؟

اولین گام بنا کردن یک مدل تجربی طراحی یک دستور کار آزمایش‌گاهی است که چگونگی‌ی عمل این روش درمانی در بدن انسان را در خود داشته باشد. برای این که شیوه‌ی درمانی مذکور کارآمد باشد، یک مدل تجربی باید ویژگی‌های زیر را داشته باشد:
• باید به دقت زیست‌شناسی سلول‌های بنیادی انسان را منعکس کند.
• باید تکرار پذیر باشد.
• باید به آزمایش‌ها اجازه دهد در خلال یک دوره‌ی زمانی معقول، کامل شده و مراحل تحلیل و تکرار را به انجام رسانند.
پژوهش‌گران از دو مدل اساسی برای توسعه‌‌‌ی درمان‌های مبتنی بر سلول‌های بنیادی استفاده می‌کنند:
1. اغلب آزمایش‌های اولیه با استفاده از سلول‌های بنیادی کشت‌شده‌‌ای که در ظرف‌های آزمایش‌گاهی رشد کرده‌اند اجرا می‌شود. این سلول‌ها از نمونه‌ی بافت‌های انسانی یا از اندام‌های مدل‌شده‌ی موش‌ها و موش‌های صحرایی می‌آیند.
2. درمان‌های برگزیده‌ای تصحیح‌شده در مدل‌های حیوانی نظیر موش‌ها و موش ‌های صحرایی پیش از استفاده در درمان‌های بالینی انسانی آزموده می‌شوند.
این‌جا خواهیم دید پژوهش‌گران چگونه برای آزمایش‌های اولیه مدل‌هایی طراحی می‌کنند:
آن‌ها این‌کار را به‌وسیله‌ی "خطوط" ِ سلولی (cell "lines") که در آزمایش‌گاه رشد می‌کنند، انجام می‌دهند. یک خط سلول بنیادی مجموعه سلول‌هایی است که به طور پیوسته تقسیم می‌شوند و از بافت‌های انسانی یا حیوانی به‌دست آمده‌اند. پژوهش‌گران هم از خطوط سلول‌ها ی بنیادی جنینی و هم از خطوط سلول‌های بنیادی بالغ به عنوان مدل‌های آزمایش استفاده می‌کنند.
سلول‌های بنیادی جنینی کمی پس از عمل لقاح (fertilization) از جنین برداشت می‌شوند. برای ساخت یک خط سلول بنیادی جنینی، یک جنین باید به سلول‌ های منفردی تفکیک شود. یک سلول منفرد از جنین در یک ظرف قرار داده می‌شود و مواد غذایی موردنیاز و نیز عوامل رشد برا یآن فراهم می‌شود تا شرایط تقسیم‌شدن برای آن شبیه‌سازی شود.
تا زمانی که در شرایط کنترل‌شده عامل‌های رشد متناسب برای جلوگیری از تفکیک خط سلول حاصل فراهم است، خط سلول به تقسیم شدن ادامه می‌دهد.
اخیراً اکثر سلول‌های بنیادی جنینی با استفاده از جنین موش درست شده‌اند. در عین حال پژوهش‌گران چندین منبع دیگر برای سلول‌های بنیادی جنینی را ارزیابی می‌کنند.

سلول های بنیادی در درمان دیابت

لزوم استفاده از روشی که بتوان سلول هایی از بین رفته انسولین ساز در دیابت نوع 1 را دوباره جایگزین کرد و بدین ترتیب بتوان دیابت نوع 1 را کاملا درمان نمود دانشمندان را بر این داشت تا از سلول های بنیادی در این زمینه استفاده کنند. این سلول ها دارای این خصوصیت منحصر به فرد هستند که بالقوه می توانند به هر یک از سلول های بالغ بدن تبدیل شوند. سلول های بنیادی را می توان از جنین انسانی و یا حتی فرد بالغ جدا کرد. از لحاظ تئوری سلول های بنیادی جنینی را می توان در خارج بدن کشت داد و آنها را با استفاده از روش های مختلفی از جمله استفاده از "فاکتورهای رشد" به سلول های انسولین ساز تبدیل کرد و وقتی مقدار کافی از این سلول ها در دسترس باشد می توان از آنها برای درمان هر فرد دیابتی که نیاز به این سلول ها داشته باشد استفاده کرد. همچنین می توان این سلول ها را با دستکاری ژنتیکی در برابر سیستم ایمنی شخص گیرنده و رد پیوند مقاوم کرد، کاری که در مورد سلول های بنیادی بالغ امکان پذیر نیست. این امکان نیز وجود دارد تا با قرار دادن این سلول ها در یک ماده غیر ایمنی زا کاری کرد که از رد شدن آنها توسط دستگاه ایمنی جلوگیری شود و دیگر نیازی به استفاده از داروهای ضد رد پیوند نباشد. در یکی از تحقیقات جالبی که به تازگی در باره سلول های بنیادی در افراد بالغ صورت گرفت نشان داده شد که اگر سلول های بنیادی موجود در دیواره مجاری غدد لوزالمعده در بالغین در محیط آزمایشگاه کشت داده شوند می توان با تحریک آنها، یک توده سلولی درست کرد که نه تنها قادر به ترشح انسولین است بلکه قادر است تا میزان ترشح را براساس قند خون محیط کم یا زیاد نماید، کاری که برای موفق بودن پیوند بسیار ضروری و حیاتی است. با این وجود مهمترین نگرانی در مورد پیوند سلول های بنیادی خطر ایجاد تومورهای سرطانی در شخص گیرنده است مخصوصا در مواقعی که از سلول های بنیادی جنینی استفاده می شود.

سلول بنیادی جنینی از جنین IVF

خطوط سلول‌ ها بنیادی جنینی انسانی می‌تواند از جنینی که در شرایط مصنوعی ساخته شده است، مشتق شود. اغلب بارورسازی(لقاح) در بدن جنس ماده(زن) انجام می‌شود، ولی فناوری IVF انجام ونیز رشد دادن جنین را در آزمایش‌گاه میسر ساخته است.
به‌کمک این فناوری بسیاری از زوج‌های نابارور می‌توانند صاحب فرزند شوند. اما در بسیاری از موارد همه‌ی جنین‌های ساخته شده مورد استفاده قرار نمی‌گیرند و جنین‌های باقی‌مانده منجمد شده و نگه‌داری می‌شوند. این جنین‌ها منابع کارآمدی برای پژوهش‌های بعدی هستند.

خط سلول بنیادی بالغ

خطوط سلول بنیادی بالغ که از بافت‌های بالغ جدا شده‌اند، منبع عالی دیگری برای مطالعه و پژوهش هستند. بخش عمده‌ی پژوهش با استفاده از خطوط سلول بنیادی بالغ از موجودات زنده‌ی مدل، مانند موش‌های معمولی و موش‌های صحرایی انجام می‌شود. زیرا به‌دست آوردن سلول‌های بالغ از انسان ممکن است روش‌های جراحی تهاجمی را به هم‌راه داشته باشد.
پژوهش‌های سلول‌های بنیادی در دنیای ما چه تأثیری خواهند داشت؟
درمان‌ها مبتنی بر سلول‌های بنیادی رفته‌رفته به‌ یک شیوه‌ی درمانی‌‌‌ی متداول در درمان بیماری‌‌ها تبدیل می‌شود. ولی آیا سزاوار است ما این فناوری‌های جدید را بدون در نظر گرفتن تأثیرات آن‌ها بر جامعه بپذیریم؟
به عنوان مثال ممکن است درباره‌ی مزایای درمان به‌ کمک سلول‌های بنیادی زیاد شنیده باشیم ولی به راستی چنین درمان‌هایی چه خطراتی را در پی دارند؟
همه‌‌ ‌ی ما مسئول کاوش تأثیرات بالقوه‌ی پژوهش‌ها ی مبتنی برسلول های بنیادی در زندگی خود هستنیم و باید این‌کار را چنان انجام دهیم که بتوانیم در این باره تصمیم بگیریم.
منابع :
جزوه آموزشی کنترل آسان دیابت، "آموزش دیابت گابریک"
http://www.gabric.ir
http://www.ardalan.id.ir/
http://www.govashir.co

چشم‌انداز کاربرد سلول‌های بنیادی در دنیا

چشم‌انداز کاربرد سلول‌های بنیادی در دنیا

علیرغم پیشرفت‌های بزرگی که تاکنون در استفاده از سلول‌های بنیادی برای مقاصد درمانی به‌دست آمده است، بشر هنوز در ابتدای این راه است و همچنان تحقیقات گسترده‌ای برای عملی ساختن ایده‌های محققان در دست انجام است. در این مطلب از زبان دکتر علیرضا قدسی‌زاد، رزیدنت سال پنجم جراحی قلب در دانشگاه دوسلدورف آلمان، به برخی از این چشم‌اندازها و زمینه‌های تحقیقاتی جدید اشاره شده است:
استخراج، نگهداری و استفاده از سلول‌های بنیادی بند ناف
در حال حاضر، یکی از مطرح‌ترین ایده‌ها در زمینه سلول‌های بنیادی، استفاده از قابلیت‌های منحصر به فرد سلول‌های بنیادی بند ناف ( Cord blood ) است. مزیت اصلی این سلول‌ها آن است که بسیار اولیه ( P rimitive ) بوده و توان تمایز بالایی دارند. به‌طوری‌که بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده، منشا تمام سلول‌هایی که پس از تیمارهای آزمایشگاهی و پیوند به بدن توانسته‌اند به‌طور کامل به سلول‌های عضلانی قلب تمایز یابند، از سلول‌های ACC133 + بند ناف بوده است. البته بر اساس نتایج منتشر شده در برخی از مقالات، علاوه بر سلول‌های مذکور، سلول‌های مشتق از مغز استخوان ( BMCs ) شامل تمام انواع منونوکلئرها ( whole MNC population ) و سلول‌های ACC133 + مشتق از مغز استخوان هم قادرند به سلول‌های عضلانی قلب تبدیل شوند. البته به نظر می‌رسد نتایج اخیر به بررسی‌ها و تحقیقات بیشتری نیاز داشته باشد.
استخوان به سلول‌های ماهیچه‌ای قلبی انجام شده‌ است، نشان می‌دهند در تمام موارد، این سلول‌ها از نوع سلول‌های ACC133 + با منشا بند ناف بوده‌اند.
مزیت دیگر این سلول‌ها، نداشتن مشکل دفع پیوند سلول‌های بنیادی جنینی است. چراکه از خود فرد اخذ می‌شوند و در سال‌های بعدی زندگی،دوباره به همان شخص تزریق می‌شوند. بر این اساس، این ایده در دنیا مطرح شده است که نمونة سلول‌های بندناف هر شخص در ابتدای تولد گرفته شود و برای سال‌های بعد برای خود فرد ذخیره شود. حتی در حال حاضر، علیرغم این‌که هنوز وضعیت روشنی برای پیوند سلول‌های بند ناف وجود نداشته و سؤالات زیادی در مورد احتمال رد پیوند سلول‌های بیگانه (هترولوگ) مطرح است؛ اما با این‌حال توصیه می‌شود برای افرادی که در مراحل وخیم بیماری قلبی بوده و در انتظار دریافت قلب پیوندی به‌سر می‌برند، در کنار تجویز داروهای سرکوب‌کنندة سیستم ایمنی، از روش پیوند سلول‌های بندناف به‌عنوان یک روش کمکی استفاده کنیم. با این عمل، بیمار شانس بیشتری برای زنده ماندن تا زمان دریافت قلب را خواهد داشت. این روش به‌ویژه در بیماران کهنسال که سلول‌های بنیادی مغز استخوان آنها برای پیوند کافی نیست، از اهمیت بالاتری برخوردار است. از این‌رو، امروزه در اغلب کشورها بانک‌های ویژه‌ای برای جداسازی و نگهداری سلول‌های بنیادی بندناف نوزادان تأسیس شده است.

سلول‌درمانی و مهندسی بافت

در حال حاضر علاوه بر سلول‌های بندناف،‌ تحقیقات وسیعی بر روی سلول‌درمانی ( Cell therapy ) با استفاده از سلول‌های بنیادی جنینی ( Embryonic stem cell ) و مهندسی بافت ( Tissue engineering ) در حال انجام است که آیندة روشنی خواهد داشت. برای مثال، با استفاده از روش‌های مهندسی بافت می‌توان به کمک بیوراکتورهای ویژه،‌ لایه‌های نازکی از بافت‌های گوناگون را تهیه و برای مقاصد مختلف استفاده کرد.
تلاش برای تمایز سلول‌های بنیادی قبل از پیوند
نکتة دیگری که در زمینة استفاده از سلول‌های بنیادی برای درمان بیماری‌های مختلف از جمله ضایعات قلبی، قابل توجه است، امکان استفاده از سلول‌های تمایزیافته به‌جای سلول‌های اولیة بنیادی است. در حال حاضر، فقط از سلول‌های بنیادی تمایزنیافته برای این منظور استفاده می‌شود. اما تحقیقات زیادی در حال انجام است تا با استفاده از ابزار مهندسی ژنتیک، ایدة بکارگیری از سلول‌های تمایزیافته عملی شود . برای مثال، در مورد سلول‌های ماهیچه‌ای قلب، بسیاری از ژن‌های دخیل در تمایز یافتن سلول‌های بنیادی به سلول میوکارد قلب، شناخته شده‌اند که از آن جمله می‌توان به میوکاردین (قوی‌ترین ژن القاگر در تولید ماهیچة قلبی)، اس آر اف ( Serum Response Factor )،‌ ژن‌های GATA 4 ، 5 GATA و مولکول‌های کاردیوگنول C و D (که تمایز سلول‌های بنیادی به سلول‌های میوکارد قلب را از 30 درصد به 95 درصد افزایش می‌دهند) اشاره کرد. به‌عبارت دیگر، با فعال کردن این ژن‌ها در داخل سلول‌های بنیادی می‌توان ابتدا در شرایط آزمایشگاهی سلول‌های قلبی را تهیه کرد و سپس آن‌ها را به بیمار پیوند زد.
البته در حال حاضر، مشکلاتی در این مسیر وجود دارد. برای مثال، حتی اگر بتوان مخلوطی با خلوص 95 درصد از سلول‌های قلبی را از این طریق به‌دست آورد، امکان پیوند آن‌ها به بیمار وجود ندارد؛ چرا که 5 درصد باقیماندة سلول‌ها متفاوت بوده و قابلیت بالایی برای ایجاد سرطان دارند. به هر حال یکی از ایده‌های ارزشمند در زمینة سلول‌درمانی، تمایز سلول‌ها قبل از پیوند به بدن است که امید می‌رود برخی از مشکلات تکنیکی آن نیز در آیندة نزدیک حل شود.
استفاده از سلول‌های بنیادی برای ترمیم ضایعات کبدی
پیوند سلول‌های بنیادی علاوه بر بیماران قلبی در سایر بیماران نیز نتایج خوبی را نشان داده است. برای مثال، در حال حاضر اگر بیماری دچار سرطان کبد باشد، جراح مجبور است برای جلوگیری از انتشار سرطان (متاستاز)‌ به بخش‌های دیگر بدن، بخش سرطانی کبد را نابود کند. برای این منظور معمولاً طی دو عمل جراحی هم‌زمان که اصطلاحاً پارشیال هپاتکتومی ( Partial Hepatectomia ) و پی وی ای ( Portal Vein Embolization ) نامیده می‌شوند، خون ناحیة سرطانی کبد را قطع می‌کنند تا بافت سرطانی به تدریج نابود شود. در عین حال چون بخش باقیماندة کبد باید بتواند وظایف کل کبد را به عهده گیرد، لازم است تا این اعمال جراحی به نحوی انجام شود که بخش سالم باقیمانده، فرصت تکثیر ( Proliferation ) را پیدا کند و در نهایت عملکرد کبد کامل را ایفا نماید. برای این منظور، حداقل 6 هفته زمان لازم است تا بخش باقیمانده و سالم کبد تکثیر شود. اما نتایج تحقیقات نشان داده که با سلول‌درمانی و پیوند سلول‌های بنیادی بالغ ردة‌ ACC133 + به بخش سالم کبد، این مدت زمان به 2 هفته کاهش می‌یابد. با این کار نه تنها کبد فرد بیمار در مدت زمان کمتری ترمیم می‌شود، بلکه با خارج کردن سریع‌تر بخش سرطانی از بدن، احتمال بروز متاستاز و دست‌اندازی سرطان به بخش‌های دیگر بدن فرد نیز کاهش می‌یابد. لازم به ذکر است که بر اساس تحقیقات انجام شده، پیوند سلول‌های ACC133 + به رت‌ها ( Rat نوعی حیوان آزمایشگاهی) باعث افزایش رگ‌زایی در بافت توموری شده است. البته ما نیز در مرکز خود (واقع در دانشگاه دوسلدورف آلمان) این عمل را بر روی سه بیمار انجام داده‌ایم که تاکنون نتایج منفی دربرنداشته است.

خصوصیات و محدودیت‌های سلول‌های بنیادی

سلول‌های بنیادی با توجه به منشاء و نحوه استفاده دارای مشخصه‌هایی هستند که محدودیت‌هایی را برای کاربرد گسترده آنها به‌وجود می‌آورد، البته تلاش برای رفع این محدودیت‌ها کماکان ادامه دارد. آقای مسعود سلیمانی، دانشجوی دکتری تخصصی گروه هماتولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه تربیت مدرس در گفتگو با گروه بیوتکنولوژی شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران به برخی از این خصوصیات اشاره نموده است:
سلول بنیادی به آن دسته از سلول‌های بدن اطلاق می‌شود که دارای خاصیت خودتکثیری بوده و هنوز تمایر نیافته و برای کار ویژه‌ای تجهیز نشده‌اند، اما قابلیت تمایز و تبدیل شدن به سلول‌های دیگر را دارند. این مشخصه سلول‌های بنیادی، نظر متخصصین مختلف را به خود معطوف داشته است، به‌طوری‌که تحقیقات گسترده‌ای در این خصوص صورت می‌گیرد. امروزه سلول‌های بنیادی، امید اول ترمیم بافت‌های آسیب‌دیده و شاید در آینده ساخت اندام‌های انسانی به شمار می‌روند.
سلول‌های بنیادی با توجه به منشأ آنها به دو دسته تقسیم می‌شوند: سلول‌های بنیادی جنینی (Embryonic stem cells) که از جنین در مراحل اولیه تشکیل آن گرفته می‌شود و سلول‌های بنیادی مزانشیمی یا بالغ (Adult stem cells) که پس از تولد از افراد به‌ویژه از مغز استخوان آنها گرفته می‌شود.
تلاش برای استفاده از سلول‌های بنیادی جنینی از حدود 20 سال پیش با کار بر روی حیوانات به ویژه موش‌های آزمایشگاهی شروع شد و در طی این سال‌ها آزمایشات زیادی در جهت تبدیل سلول‌های بنیادی جنینی موش به انواع سلول‌ها و پیوند زدن آنها صورت گرفت که به موفقیت‌های قابل‌توجهی انجامید. در جوار این موضوع، سلول‌های بنیادی انسان نیز مورد توجه قرار گرفت تا اینکه بالاخره در سال 1998 اولین گزارش موفقیت‌آمیز از تکثیر و تمایز سلول‌های بنیادی جنینی انسان در آمریکا منتشر شد. با توجه به بروز برخی محدودیت‌ها در استفاده از سلول‌های بنیادی جنینی (که تلاش برای رفع آنها ادامه دارد) در چند سال اخیر، موج جدیدی از تحقیقات بر روی سلو‌ل‌های بنیادی مزانشیمی شروع شد که کماکان ادامه دارد. در ادامه برخی از خصوصیات و محدودیت‌های هر یک از دو نوع سلول بنیادی ذکر می‌شوند.

خصوصیات و محدودیت‌های سلول‌های بنیادی جنینی و مزانشیمی

1- اخلاق زیستی Bioethic
سلول‌های بنیادی جنینی، از جنین زنده گرفته می‌شود، بنابراین در بسیاری از کشورها استخراج آنها ممنوع است؛ زیرا از بین بردن جنینی که قابلیت تبدیل شدن به یک انسان را دارد در حکم قتل نفس می‌دانند. به‌عنوان مثال، در کشور آلمان این عمل ممنوع بوده و در کشور انگلستان نیز تا چند ماه قبل، اجازة تحقیقات در این خصوص داده نشده بود. سلول‌های بنیادی مزانشیمی از فرد بالغ گرفته می‌شوند، در نتیجه با این محدودیت مواجه نیستند.
همچنین یکی از کاربردهای بالقوة هر دو دسته از سلول‌های بنیادی، همسانه‌سازی انسان Cloning است که بحث‌های اخلاقی زیادی را به خود معطوف داشته است. در اکثر کشورهای جهان کاربرد سلول‌های بنیادی، با هر منشاء که باشد، برای همسانه‌سازی انسان ممنوع است، در عین حال، سایر کاربردهای بالقوه و بالفعل سلول‌های مذکور در عرصة پزشکی در اقصی‌ نقاط جهان به شدت مورد توجه و تحقیق هستند.
2- پس‌زدگی
با توجه به اینکه از سلول‌های بنیادی مزانشیمی هر بیمار می‌توان جهت مداوای خودش استفاده کرد، پس از تزریق به بدن بیمار، در سیستم تدافعی به‌عنوان یک سلول یا بافت بیگانه شناخته نمی‌شود و مشکل پس‌زدگی یا از بین رفتن آنها پیش نمی‌آید. شایان ذکر است، پس‌زدگی یکی از محدودیت‌های پیش روی محققین در بهره‌گیری از سلول‌های بنیادی جنینی است، زیرا آنتی‌ژن‌های سازگاری نسجی این سلو‌ل‌ها با شخص گیرنده یکی نیست و احتمال پس‌زدگی بالا می‌رود. البته تحقیقاتی در حال انجام است که مولکول‌های عرضه‌کنندة آنتی‌ژن‌ها را فرونشانند (suppress) تا این مشکل رفع شود.
3- تمایز
سلول‌های بنیادی جنینی دارای قدرت تکثیر و تمایز بالایی هستند، به گونه‌ای که بعضاً بدون اعمال تیمار خاصی، خودبه‌خود به سلول‌های دیگر تبدیل می‌شوند. بنابراین باید جلوی تمایز ناخواسته و تصادفی آنها گرفته شود تا تبدیل به بافت‌های دیگر نیز نشوند.
سلول‌های بنیادی مزانشیمی نیز در محیط کشت، علاقه به تکثیر شدن دارند و با اعمال تیمارهای خاص در مسیر تمایز هدفمند قرار می‌گیرند.
4- ناهماهنگی Arithmy
زمانی‌که از سلو‌لهای بنیادی جنینی برای ترمیم بافت‌های آسیب‌دیدة قلب استفاده می‌شود، در برخی موارد ناهمخوانی بین بافت قلب و بافت ترمیم‌شده به وجود می‌آید. زیرا در این حالت، سلول‌های بنیادی جنینی که با بافت قلبی هموژنی ندارند؛ به سلو‌ل‌های قلبی تبدیل شده‌اند. این مسئله باعث می‌شود در ضربان این دو قسمت ناهمخوانی پیش آید و ریتم قلب به هم بخورد. مشکل ناهماهنگی در برخی از آزمایشاتی که بر روی موش‌ها انجام‌شده، دیده شده است.
اما در مورد سلول‌های بنیادی مزانشیمی، چون این سلول‌ها از خود فرد بیمار دریافت شده‌اند، این مشکل به چشم نمی‌خورد.

نکته

محدودیت‌ها و خصوصیات ذکر‌شده دراین مطلب، به معنی برتری یافتن استفاده از یک دسته از سلو‌ل‌ها بر دیگری نیست؛ کمااینکه تلاش‌های خوبی در جهت رفع محدودیت‌های موجود در حال انجام است که امید می‌رود در آینده استفاده از این سلول‌ها را فراگیر نماید. اما باید توجه نمود که تحقیقات مربوط به سلول‌های بنیادی در کشور باید هر دو جنبة سلول‌های بنیادی جنینی و مزانشیمی را دربرگیرد و توجه به یکی باعث فراموش شدن دیگری نشود؛ زیرا هر یک از آنها دارای مزایا و کاربردهایی هستند که استفاده از آنها را اجتناب‌ناپذیر می‌نماید.
در پایان مقاله به بررسی دیدگاه دکترقدسی زاده بر روند تحقیقات سلول هایدر ایران می پردازیم .
تحلیلی بر روند تحقیقات سلول‌های بنیادی در ایران
در این مطلب نقطه‌نظرات و دیدگاه‌های دکتر علیرضا قدسی‌زاد، در مورد نحوة کار محققان و پزشکان ایرانی در زمینة سلول‌های بنیادی بیان شده است. وی رزیدنت سال پنجم جراحی قلب در دانشگاه دوسلدورف آلمان و محقق در زمینة سلول‌درمانی برای بیماری‌های قلبی است.
الف) مشکلات و سؤالات موجود در زمینة کاربرد سلول‌های بنیادی (به‌ویژه پیوند به قلب)
علیرغم این‌که تلاش‌ها، تحقیقات و ایده‌های محققان و پزشکان ایرانی در زمینة کاربرد سلول‌های بنیادی (به‌ویژه پیوند به قلب) بسیار قابل تقدیر و تحسین است، به نظر می‌رسد در این بین به نکاتی کم توجهی شده‌ است که اهمیت بسیار زیادی دارند. بنابراین لازم است جهت اصلاح روند کار و ایجاد زمینة مناسب برای ارایة دستاوردهای کشور در عرصه‌های بین‌المللی، این مشکلات را برطرف کرد. برخی از مهم‌ترین این مشکلات که در طی سفر چندروزه به کشور و تبادل‌نظر با محققان و پزشکان ایرانی به آنها پی برده‌ام، به این شرح است:
1- مشکلات ناشی از کشت و تکثیر سلول‌ها قبل از پیوند
مشکل اول محققان ایرانی در ارتباط با سلول‌های بنیادی، به روش کار آنها قبل از پیوند مربوط می‌شود. در واقع این افراد پس از تهیة نمونة حاوی سلول‌های بنیادی و قبل از پیوند، آن را به مدت 3 هفته در محیط کشت حاوی سرم خود بیمار تکثیر ( Expand ) می‌کنند. اما باید توجه داشت که اگر سلول‌های اولیة‌ اخذشده از فرد را در محیط حاوی سرم تکثیر کنیم، این سلول‌ها به سلول‌های مزانشیمال تبدیل می‌شوند که ماهیت دقیق آنها مشخص نیست. برخی اعتقاد دارند سلول‌های مزانشیمال جزو سلول‌های CD29 هستند و گروه دیگری آن‌ها را جزو ردة CD129 ، CD117 ، SH2 و SH3 می‌دانند.
لازم به ذکر است ‌که سلول‌ها به دو دستة کلی سلول‌های مولد مزانشیمال ( Mesenchymal progenitor ) و سلول‌های مولد اندوتلیال ( Endothelial progenitor ) تقسیم می‌شوند که ماهیت گروه اول مشخص نیست. بنابراین اگر سلول‌های اولیه در حضور سرم تکثیر شوند، به سلول‌های مزانشیمی تبدیل می‌شوند که توانایی و قابلیت تمایز به رده‌های سلولی مورد نظر ما (مثلاً سلول‌های قلبی) را از دست می‌دهند و فقط قدرت تولید سلول‌های ردة خون‌ساز یا هماتوپوئیتیک ( CD45 + ) را دارا خواهند بود. یعنی رده‌های سلولی CD34 + و ACC133 + که برای پیوند مناسب‌تر هستند، در این نمونه وجود نخواهد داشت.
در یک بیان کلی باید اشاره کرد که در شرایط فعلی و با دانش روز، تکثیر سلول‌های بنیادی در شرایط آزمایشگاهی به هیچ وجه توصیه نمی‌شود. بنابراین بهتر است راه‌های رفتة دیگران دوباره پیموده نشود و تجربه‌های ناموفق آنها تکرار نگردد. به‌عبارت دیگر، چنانچه بخواهیم از سلول‌های بنیادی برای مقاصد درمانی و پیوند به بیماران استفاده کنیم، بهتر است پس از نمونه‌گیری از مغز استخوان و جداسازی سلول‌ها، بلافاصله آن را به فرد بیمار تزریق کنیم تا از بروز تغییرات و تمایزهای ناخواسته‌ که موفقیت عمل را به شدت کاهش می‌دهند، جلوگیری شود.
2- استفاده از توده سلول‌های تمایز یافتة مختلف برای پیوند
اشکال دیگری که به برخی تحقیقات بالینی محققان و پزشکان ایرانی وارد است، عدم جداسازی و خالص‌سازی سلول‌های بنیادی قبل از تزریق آنها به بیمار است. چراکه در نمونة کشت داده شده از آسپیرة مغز استخوان بیمار، مجموعه‌ای از سلول‌های تمایز یافتة مختلف نظیر فیبروبلاست ( Fibroblast ) مغز استخوان نیز وجود دارند که برای بیمار عوارض جانبی به‌دنبال خواهند داشت. برای مثال، وجود سلول‌های فیبروبلاست مغر استخوان در نمونه، مشکلات زیادی از جمله عوارض قلبی و ایجاد بی‌نظمی در ضربان (آریتمی) ایجاد خواهد کرد.
علاوه بر این، در صورت تزریق سلول‌های بنیادی حاوی فیبروبلاست به بیمار، احتمال بروز آسیب بافتی یا Scar tissue در بافت همبند ( Connective tissue ) و کلسیفیه شدن ( Calcification ) بافت‌ها وجود خواهد داشت.
3- اهمیت جداسازی سلول‌ها در شرایط GMP
نکتة مهمی که باید دقیقاً رعایت شود آن است که پروسة جداسازی و استفاده از سلول‌های بنیادی ردة ACC133 + برای پیوند، بایستی تحت شرایط ویژة GMP صورت گیرد. به‌عبارت دیگر، تهیه و آماده‌سازی این سلول‌ها باید در یک سیستم کاملاً بسته و یا توسط دستگاهی انجام شود که حایز شرایط GMP باشد. نکتة دیگر این‌که، کیت‌های مورد استفاده برای جداسازی این سلول‌ها باید برای استفاده در انسان (از نوع بالینی) طراحی و تولید شده باشند که دارای ویژگی‌های GMP هستند، چراکه کیت‌های ارزان‌قیمت دیگری برای جداسازی سلول‌ها در شرایط آزمایشگاهی موجود است که فقط مخصوص تحقیقات آزمایشگاهی بوده و اصلاً برای مقاصد بالینی کاربرد ندارد. خوشبختانه تا آنجا که بنده اطلاع دارم، در ایران چندین مرکز مجهز به امکانات و شرایط GMP یا مشابه آن برای این منظور وجود دارد.
جمع‌بندی بحث مربوط به فعالیت‌های محققان ایرانی در زمینة پیوند سلول‌های بنیادی
به‌عنوان جمع‌بندی، چند نکتة مهم را درخصوص روند تحقیقات سلول‌های بنیادی و کاربرد آن‌ها در ایران بیان می‌کنم:
1- تکثیر کردن سلول‌های بنیادی قبل از پیوند موجب تمایز و کاهش قدرت آن‌ها می‌شود.
2- استفاده از محیط‌ کشت فاقد ویژگی‌های استاندارد ( GMP ) برای تکثیر سلول‌ها قبل از انجام پیوند خطرناک است.
3- عدم جداسازی سلول‌های فیبروبلاست از نمونه حاوی سلول‌های بنیادی قبل از اقدام به پیوند خطرناک است.
4- عدم استفاده از کیت‌های استاندارد برای جداسازی ردة سلولی ACC133 + برای پیوند به بیماران بسیار خطرناک است.
5- اطلاعات دقیق مربوط به نوع و ردة سلول‌های بنیادی جداشده ( FACS data ) از نظر نوع، ماهیت و تعداد باید در کنگره‌ها و مجامع علمی ارایه شود.
در هر حال باید توجه داشت که، پیوند سلول‌های بنیادی به بیماران فقط در شرایطی مقدور است که این سلول‌ها در آزمایشگاه‌های ویژه و کاملاً استریل تهیه و آماده شده باشند که این امر استانداردهای بسیار بالاتری نسبت به فعالیت‌های تحقیقاتی را طلب می‌کند.
ب) سؤالات جدی راجع به دستاوردهای محققان ایرانی در زمینة سلول‌های بنیادی جنینی
هر چند دستاوردهای محققان ایرانی در زمینة جداسازی، تکثیر و نگهداری از سلول‌های بنیادی جنینی انسان بسیار ارزشمند و درخور تقدیر است، اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که کشورهای پیشرفتة دنیا نظیر آلمان، غالباً این دانش فنی را از مدت‌ها قبل در اختیار داشته و در مدل‌های حیوانی نیز آزمایش کرده‌اند، ولی به دلایل متعدد از جمله منع قانونی و حقوقی کار با جنین انسان، این تحقیقات بر روی سلول‌های جنینی انسان انجام نشده است؛ پس این مسئله دلیلی بر عقب بودن آن کشورها در این زمینه نیست. بنابراین، محققان ایرانی باید از فرصت‌ها و تسهیلات قانونی و شرعی موجود در ایران بهترین استفاده را برده و جایگاه کشور را در زمینة تکنولوژی تولید سلول‌های بنیادی و استفاده از روش‌های درمانی جدید با استفاده از سلول‌های بنیادی، بیش از پیش ارتقا بخشند.
همچنین ضمن تقدیر از زحمات و موفقیت‌های اخیر محققان ایرانی در زمینة تکثیر و نگهداری از سلول‌های بنیادی جنینی، امیدوارم انتشار کامل و به موقع نتایج تحقیقات این همکاران در مجلات معتبر علمی، گویای عملی کارهای ارزشمند آنها در سطح دنیا باشد.
لذا به نظر من، ضمن آن‌که باید نیروهای متخصص و فعالیت‌های انجام شده را مورد تشویق قرار داد، بایستی ضمن بهره‌گیری ازتجربیات محققان برجستة دنیا، به شکل اصولی و صحیح در این عرصه برنامه‌ریزی و تلاش کرد. در این باره توجه به چند نکته لازم است:
1- ارتباط مستمر و بهره‌گیری از تجربیات محققان و دانشمندان ایرانی مقیم خارج، یک را میان‌بُر است.
2- شرکت فعال در مجامع بین‌المللی و تخصصی به‌منظور ارایة دستاوردها و آشنایی با آخرین نتایج کار محققان دنیا، بسیار مفید و لازم است.
3- انتشار دقیق و به‌موقع نتایج تحقیقات، مانع از انتشار اخبار غیررسمی و غیرعلمی در رسانه‌ها می‌شود.
منابع :
گزارشی از دستاوردهای دانشگاه تربیت مدرس در زمینة سلول‌های بنیادی(دیدگاه دکتر قدسی‌زاد)
کاربردهای سلول‌های بنیادی در پزشکی(دیدگاه دکتر سلیمانی)
www.iranbmemag.com
bioemm.com
http://bio.itan.ir
www.insf.org/

چرا سلول های بنیادی؟

چرا سلول های بنیادی؟

در طول تاریخ بشر، علم پزشکى با افکار و تصورات بزرگ و شجاعت پیشگامان عجین بوده است و همچنین میل به دستیابى به کیفیت بالاى زندگى کسانى که از بیمارى ها رنج مى برند دغدغه همیشگى انسان است. دردهه هاى گذشته علم پزشکى دچار انقلاب و تحول بزرگى شده است که حتى تحولات کشف پنى سیلین، داروهاى بیهوشى ویا اشعه ایکس را تحت الشعاع قرارداده . دنیا به یک باره وارد یک دوره زمانى از پیوند مغز استخوان، قلب، کبد و کلیه یا کشف دى ان ای و ژنوم انسانى، روش هاى نوین نوزادان آزمایشگاهى، اصلاح نژادى حیوانات و درمان با سلول هاى بنیادى… وهمچنین بسیار نزدیک به تولید انواع بافتها و ارگان هاى انسان شده است.
سلولهای بنیادی یا stem Cell سلولهای اولیه ای هستند که قادر به ایجاد هر نوع سلولی در بدن هستند. آنها می توانند تحت تأثیر بعضی شرایط فیزیولوژیک یا آزمایشگاهی به سلول هایی با عملکردهای اختصاصی مانند سلول های عضلانی قلب یا سلول های تولیدکننده انسولین در پانکراس و… تبدیل شوند.

تاریخچه

در اوایل دهه 1980 میلادی دانشمندان نحوه قرار گرفتن سلولهای بنیادی جنینی از موش و کشت آنها را در آزمایشگاه فرا گرفتند و در سال 1998 برای اولین بار در سلولهای بنیادی جنینی انسان را در آزمایشگاه تولید کردند. اما این سوال پیش می‌آید که پژوهشگران جنین انسان را از کجا بدست می‌آورند؟ جنین را می‌توان با تولید مثل ، تلفیق اسپرم و تخمک یا شبیه سازی تولید کرد.
تحقیقات در زمینه سلول های بنیادی دو ویژگی مهم دارند که آنها را از انواع سلول های دیگر متمایز می سازد:
۱- توان نوسازی سلول های نامتمایزی هستند که توانایی تکثیر نامحدود خود را دارند و در حالت نامتمایز باقی بمانند.
۲- پرتوانی:سلول های بنیادی قادر به ایجاد هر نوع سلولی در بدن هستند. آنها می توانند تحت تأثیر بعضی شرایط فیزیولوژیک یا آزمایشگاهی به سلول هایی با عملکردهای اختصاصی مانند سلول های عضلانی قلب یا سلول های تولیدکننده انسولین در پانکراس و… تبدیل شوند.
دانشمندان در ابتدا با دو نوع از سلول های بنیادی که از حیوانات و انسان ها به دست آمده بودند، شامل سلول های بنیادی جنینی و سلول های بنیادی بالغین کار می کردند که این دو دسته سلولی عملکردها و ویژگی های مختلفی دارا هستند.
بیشتر از ۲۰ سال قبل ( در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی ) دانشمندان توانستند سلول های بنیادی را از جنین ابتدایی موش جدا کنند و با مطالعه سالها جزئیات بیولوژی سلول های بنیادی موش؛ در سال ۱۹۹۸ دانشمندان موفق به جدا کردن سلول های بنیادی جنینی از جنین انسان و رشد آنها در محیط آزمایشگاه شدند و این سلول ها را سلول های بنیادی جنینی انسان نامیدند. این سلول های همانطور که از نامشان مشخص است از جنین های ۴ یا پنج روزه که از تخم های آزمایشگاهی بارور می شوند به دست می آیند و در محیط آزمایشگاهی در محیط کشت های اختصاصی رشد داده می شوند.
سلول های بنیادی بالغین، سلول های نامتمایزی هستند که در بین سلول های تمایز یافته بافت ها و ارگان های بدن انسان یافته می شوند و توانایی نوسازی و تمایز به انواع سلول های اختصاصی اصلی بافت یا ارگان را دارند. نقش های اولیه این سلول ها در یک ارگان زنده شامل حمایت کردن و تعمیر بافت هایی است که از آنها به دست می آیند.
دانشمندان سلول های بنیادی بالغین را در بافت های بیشتری نسبت به آنچه فکر می کردند به دست آوردند. این یافته ها دانشمندان را به استفاده از این سلول ها در علم پیوند راهنمایی کرد. اکنون بیشتر از ۳۰ سال از استفاده سلول های بنیادی بالغین خون ساز که از مغز استخوان برای پیوند جدا می شوند، می گذرد.
در سال ۱۹۶۰ محققان کشف کردند که مغز استخوان حداقل دو نوع سلول بنیادی را دربردارد که شامل سلول های بنیادی خون ساز که انواع سلول های خونی را در بدن می سازند و سلول های استرومال که می توانند بافت های غضروف، استخوان، چربی، بافت های همبندی فیبروز را در بدن بسازند، است.
در سال ۱۹۶۰ دانشمندانی که موش ها را مطالعه می کردند دو منطقه از مغز موش را که شامل سلول های تقسیم شونده که تبدیل به سلول های عصبی می شوند، کشف کردند. بر خلاف این گزارش ها بیشتر دانشمندان معتقد بودند که سلول های عصبی جدید در مغز بالغین نمی تواند تولید شود تا اینکه در سال ۱۹۹۰ دانشمندان توافق کردند که مغز بالغین شامل سلول های بنیادی است که توانایی تولید سه نوع اصلی سلول های مغزی را که شامل آستروسیت ها و الیگودندروسیت ها (سلول های غیرعصبی) و نورون ها (سلول های عصبی) دارا هستند.
سلول های بنیادی بالغین در ارگان ها و بافت های زیادی از بدن جدا شده اند، اما نکته مهم این است که تعداد بسیار محدودی از این سلول ها در هر بافت وجود دارد که در منطقه خاصی از آن بافت برای سالها ساکن می مانند، تا اینکه با ظهور بیماری یا آسیب بافتی فعال می شوند.
بافت هایی که سلول های بنیادی بالغین در آنها یافت می شوند عبارتند از: مغز استخوان، خون محیطی، مغز، عروق خونی، پالپ دندان، عضله اسکلتی، پوست، کبد، پانکراس، قرنیه، شبکیه، سیستم گوارش.
دانشمندان در خیلی از آزمایشگاه ها تلاش می کنند تا بتوانند که سلول های بنیادی بالغین را در کشت سلول به انواع سلول ها اختصاصی تبدیل کنند تا از آنها برای درمان بیماری ها و صدمات بافتی استفاده کنند.
پتانسیل های درمانی این سلول ها عبارتند از:جایگزینی سلول های تولیدکننده دوپامین در مغز در بیماری پارکینسون، تولید سلول های انسولین ساز برای نوع یک دیابت (وابسته به انسولین) و تعمیر سلول های عضلانی تخریب شده.
سلول های بنیادی بند ناف از سلول های پرتوان دیگر هستند که همچون سلول های بنیادی بالغین قادرند تا انواعی از سلول ها را در محیط آزمایشگاهی تولید کنند. در بند ناف دو دسته سلول های بنیادی وجود دارند که قادر به ساختن سلول های خونی و سلول های استخوانی و چربی بوده و همچنین به عنوان جایگزینی برای سلول های مغز استخوان در علم پیوند مغز استخوان محسوب می شوند.

ضرورت تحقیق و پژوهش در خصوص سلول های بنیادی چیست؟

سلول های بنیادی قادرند به طور نامحدود هر نوع سلول را به وجود آورند که این خصوصیت باعث استفاده حیرت آور این سلول ها در علم پیوند شده است. علاوه بر این می توان به گونه ای این سلول ها را از نظر ژنتیکی تغییر داد تا پس از پیوند دفع نشوند.کارهایی که در این رابطه تا به حال انجام شده اند عبارتند از:
۱- سلول های ماهیچه قلب توان تکثیر طی دوره بزرگسالی را ندارند و هرگاه با جراحت یا ایسکمی، به بافت مزبور آسیبی برسد بافت غیرفعال جایگزین سلول های ماهیچه ای قلب فعال می شوند. سلول های بنیادی جنینی توان تبدیل به سلول های ماهیچه ای قلب را دارند که از آنها می توان در درمان موارد سکته های قلبی که عامل اصلی آسیب به ماهیچه قلب هستند و همچنین در موارد اختلالات مادرزادی قلبی استفاده کرد.
۲- سلول های بنیادی خون ساز در علم پیوند مغز استخوان برای درمان بعضی بیماری های خونی مانند تالاسمی و همچنین سرطان های افراد بزرگسال و خردسال به کار می روند که در ایران از سال ۱۳۷۱ در مرکز هماتولوژی و انکولوژی و پیوند مغز استخوان واقع در بیمارستان شریعتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران و دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام می شود.
۳- سلول های مولد انسولین از سلول های بنیادی جنینی موش و انسان به دست آمده اند که می توانند راهگشایی در درمان بیماری دیابت باشند.
۴- سلول های عصبی از سلول های بنیادی جنینی به دست آمده اند که از آنها می توان در درمان بیماری های تخریب شونده سیستم عصبی مانند پارکینسون و یا آلزایمر استفاده کرد.
۵- سلول های پوستی از سلول های بنیادی جنینی به دست آمده اند

تلفیق گامتها در شرایط آزمایشگاه

پژوهشگران تمایل زیادی به تولید جنین از طریق تلفیق اسپرم و تخمک ندارند. با این وجود بسیاری از آنها جنینهای بارور شده در کلینیکهای بارورسازی استفاده می‌کنند. گاهی اوقات زوجهایی که نمی‌توانند بطور طبیعی بچه‌دار شوند و می‌خواهند به شیوه مصنوعی صاحب فرزند شوند چندین جنین بارور شده تولید می‌کنند که همگی آنها مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. و جنینهای اضافی را برای انجام تحقیقات علمی اهدا کنند.

شبیه سازی درمانی

در این شیوه یک سلول از بیماری‌ که نیازمند درمان از طریق سلول بنیادی است با تخمک اهدا شده ادغام می‌شود. پس از آن هسته تخمک جدا شده و هسته سلول شخص بیمار جایگزین آن می‌گردد. سپس تخمک حاصل از طریق شیمیایی یا الکتریکی تحریک می‌گردد تا تقسیم سلولی انجام دهد. جنین حاصل مواد ژنتیکی بیمار را حمل خواهد کرد که می‌تواند پس زدن سلولهای بنیادی را پس از پیوند آنها به میزان زیادی کاهش دهد.

تکثیر سلولهای بنیادی در آزمایشگاه

جنین 3 تا 5 روزه را بلاستوسیست می‌نامند. یک بلاستوسیست توده ای مشکل از 100 سلول و یا بیشتر است. سلولهای بنیادی سلولهای درونی بلاستوسیست هستند که در نهایت به هر سلول ، بافت و اندام درون بدن تبدیل می‌شوند. دانشمندان سلولهای بنیادی را از بلاستوسیست جدا کرده و آنها را درون ظرف پتری دیش در آزمایشگاه کشت می‌دهند. پس از آنکه سلولها چندین بار تکثیر شدند و میزان آنها از گنجایش ظرف کشت فراتر رفت آنها را از آن ظرف برداشته و درون چندین ظرف قرار می‌دهند. سلولهای بنیادی جنینی که چندین ماه بدون ایجاد تمایز پرورش یافته‌اند خط سلول بنیادی نامیده می‌شوند.
این خطوط سلولی را می‌توان منجمد کرده و بین آزمایشگاهها به اشتراک گذاشت. کار با سلولهای بنیادی بالغ برای دانشمندان سخت‌تر است. زیرا استخراج و کشت آنها نسبت به سلولهای بنیادی جنینی دشوارتر است. یافتن سلولهای بنیادی در بافت بالغ به تنها مشکل است بلکه دانشمندان هم برای کنترل آنها در آزمایشگاه با مشکل رو به رو هستند. اما حتی کنترل سلولهای بنیادی جنینی هم که به خوبی در آزمایشگاه پرورش می‌یابند آسان نیست دانشمندان همچنان در تلاشند تا این سلولها را به رشد در انواع خاصی از بافت وادارند.

موانع بر سر راه استفاده از سلول بنیادی

یکی از این موانع مشکل پس زدن است. اگر سلولهای بنیادی جنینی اهدا شده به یک بیمار تزریق شوند ممکن است سیستم ایمنی بدن بیمار این سلولها را مهاجمان خارجی تلقی کرده و به آنها حمله کند. اما استفاده از سلولهای بنیادی بالغ تا حدودی از این مشکل می‌کاهد. زیرا سیستم ایمنی بدن بیمار سلولهای بنیادی خود بیمار را پس نمی‌زند.

کاربرد سلولهای بنیادی در بازسازی سلولها

از سلولهای بنیادی می‌توان برای بازسازی سلولها یا بافتهایی استفاده کرد که بر اثر بیماری یا جراحت صدمه دیده‌اند. این نوع درمان به درمان سلولی معروف است. یکی از کاربردهای بالقوه این شیوه درمان ، تزریق سلولهای بنیادی جنینی در قلب برای بازسازی سلولهایی است که بر اثر حمله قلبی صدمه دیده‌اند. در یکی از تحقیقات ، پژوهشگران زمینه سکته قلبی چندین موش را فراهم کرده و پس از آن سلولهای بنیادی جنینی را درون قلب آسیب دیده موشها تزریق نمودند. در نهایت سلولهای بنیادی بافت ماهیچه آسیب دیده را بازسازی کردند و کارکرد قلب موشها را بهبود بخشیدند.
از سلولهای بنیادی می‌توان برای بازسازی سلولهای مغزی بیماران مبتلا به پارکینسون استفاده کرد. این بیماران فاقد سلولهایی هستند که ناقل عصبی موسوم به دوپامین را تولید می‌کنند. بدون وجود این پیک شیمیایی حرکت بیماران مبتلا به پارکینسون نامنظم و منقطع است. و این افراد از ارزشهای غیر قابل کنترل رنج می‌برند. در تحقیقات انجام شده روی موشها پژوهشگران سلولهای بنیادی جنینی را در مغز موشهای مبتلا به بیماری پارکینسون تزریق کردند و شاهد آن بودند که سلولهای بنیادی ، موشها را بهبود بخشیدند. دانشمندان امیدوارند که روزی بتوانند این موفقیت خود را در انسانهای مبتلا به پارکینسون هم تکرار کنند.

کاربرد سلولهای بنیادی در تولید اندام کامل

شاید دانشمندان بتوانند حتی یک اندام کامل را در آزمایشگاه پرورش داده و آن را جایگزین اندامی کنند که بر اثر بیماری آسیب دیده است. برای این کار باید نوعی چارچوب از جنس پلیمر زیست تجزیه پذیر را به شکل اندام مورد نظر بسازند و سپس آن را با سلولهای بنیادی جنینی یا بالغ بارور سازند. پس از آن عوامل رشد مخصوص آن اندام افزوده می‌شوند تا پرورش اندام را تحت کنترل و هدایت درآورند.
پس از آنکه چارچوب با بافت خاص آن اندام پوشیده شد آن را به بیمار پیوند می‌زنند. با بوجود آمدن بافت از سلولهای بنیادی چارچوب تجزیه شده و در نهایت یک گوش ، کبد یا هر اندام دیگر باقی خواهد ماند. از جمله بیماریهایی که احتمالا روزی یا درمان سلولی معالجه خواهند شد می‌توان به پارکینسون ، دیابت ، بیماری قلبی ، صدمه به نخاع ، سوختگی ، آلزایمر و ضعف بینایی اشاره کرد.

اختلاف نظر در مورد تحقیقات سلول بنیادی

تحقیقات سلول بنیادی یکی از بزرگترین موضوعاتی است که اجتماعات علمی و مذهبی را رو در رو قرار داده است و هسته این اختلاف یک سوال است حیات چه موقع آغاز می‌شود؟ برای بدست آوردن سلولهای بنیادی دانشمندان یا باید از جنینی استفاده کنند که بارور شده است و یا به روش شبیه سازی ، جنینی را از سلول بدن بیمار و تخمک اهدایی بسازند. در هر دو صورت برای جدا کردن سلولهای بنیادی یک جنین باید جنین از بین برود. و اگرچه این جنین تنها 4 یا 5 سلول را دربرمی‌گیرد. بعضی از رهبران مذهبی بر این باورند که این کار همانند گرفتن جان یک انسان است.

شبیه سازی انسان

مساله دیگر مورد اختلاف شبیه سازی انسان است. اگر دانشمندان بتوانند جنینی را در آزمایشگاه خلق کنند آیا نمی‌توانند آن جنین را درون رحم یک مادر دیگر پیوند زده و زمینه رشد یک نوزاد را فراهم کنند؟! ایده شبیه سازی انسان افکار هولناک و مخوف پرورش ابر انسانها با ضریب هوشی بسیار بالا و قابلیتهای فیزیکی مانند قهرمانان خیالی سوپر من و بت من و یا خلق کودکانی که صرفا برای استفاده از اندام پرورش می‌یابند را تداعی می‌کند.
هنگامی که گروهی از محققان اسکاتلندی در سال 1997 اعلان کردند که توانسته‌اند با موفقیت گوسفندی را به نام دالی شبیه سازی کنند وحشت ناشی از شبیه سازی شدت گرفت. حتی با افزایش آگاهی و شناخت دانشمندان از سلولهای بنیادی و توانایی کنترل آنها بحثهای اخلاقی و سیاسی در این مورد داغ‌تر و وخیم‌تر می‌شود. بسیاری از دولتها محدودیتهای شدیدی را بر تحقیقات سلول بنیادی اعمال کرده‌اند و تامین بودجه این تحقیقات را با مشکلات زیادی مواجه نموده‌اند.

آینده بحث

مخالفت جامعه جهانی با پدیده شبیه سازی مولد انسان گسترده و عام‌الشمول است. اما به نظر می‌رسد بسیاری از کشورها با انجام تحقیقات پزشکی برای مقابله با بیماری‌هایی چون پارکینسون ، آلزایمر ،‌ بیماری‌های قلبی و سرطان ازطریق تولید جنینهای آزمایشگاهی و همچنین تحقیق و بررسی روی آنها به منظور ایجاد توسعه و پیشرفت در علوم پزشکی و مهندسی ژنتیک بدون آن که هدف این تحقیقات تولد صرف انسان شبیه سازی شده باشد، مخالفت چندانی نداشته باشند. با وجود این ، برخی کشورها از جمله واتیکان مخالفت صریح و موکد خود را در این مورد ابراز داشته و با عمل شبیه سازی انسان با هر هدف و مقصودی که باشد، مخالفند.
از جمله استدلالهای این گروه برای مخالفت با شبیه سازی این است که ما با این کار به تولید انسان‌هایی اقدام می‌کنیم که در نهایت آنها را از میان می‌بریم و از اینرو ، در جهتی حرکت خواهیم کرد که منجر به نقض قواعد اساسی حقوق بشر و کرامت انسانی خواهد شد. آیا اصولا ما حق داریم که با انسان زنده آزمایشهای علمی بکنیم . بعضیها می‌گویند که اینکار به بشریت خدمت خواهد کرد ممکن است این گفته درست باشد ولی آیا شما حاضرید خود حاصل چنین تولدی باشید و محکوم به تولد برای آزمایش و ابزار آزمایش دانشمندان باشید؟
منبع:
daneshname.roshd.ir
http://www.pezeshk.us
http://phalls.com
http://www.ardalan.id.ir