انرژی هسته ای، سلولهای بنیادین، شبیه سازی، نانو تکنولوژی

انرژی هسته ای، سلولهای بنیادین، شبیه سازی، نانو تکنولوژی

انرژی هسته ای، سلولهای بنیادین، شبیه سازی، نانو تکنولوژی

انرژی هسته ای، سلولهای بنیادین، شبیه سازی، نانو تکنولوژی

تبیین ارتباط مروجان و فرهنگ سازان با توسعه فناوری

تبیین ارتباط مروجان و فرهنگ سازان با توسعه فناوری

3-1) لزوم آشنایی هنرمندان و مدیران رسانه ها

با مفهوم فناوری در این فصل به علت چرایی این نکته می پردازیم که ، چنان چه اصحاب هنر و رسانه، معنای کامل فناوری را درک می کردند، بسیاری از مشکلات جامعه قابل حل بود. به مثالی توجه کنید.ممکن است برنامه ای در خصوص زلزله تولید شود. اگر به مبحث «فناوری» توجه نشود و از ارتباط «زلزله» و«فناوری» غفلت شود چه اتفاقی روی می دهد؟ اتفاقی که می افتد این است: برنامه های زیادی ساخته می شوند، که پیام همه آن ها محدود خواهد بود.در واقع میزان خسارت زلزله ، انواع آلام شهروندان، لزوم کمک رسانی و مباحثی از این قبیل توجه می شود؛ در حالی که باید بررسی شود چه ضعف هایی از نظر مدیریت فناوری در کشور وجود داشته، که باعث این میزان خسارت شده است؟ به عبارت دیگر جامعه می خواهد بداند چرا ما تا این حد از زلزله آسیب پذیر است ؟ این به «مدیریت فناوری» برمی گردد.برای نمونه جامعه طالب دولت الکترونیکی است، تا بسیاری از نیازهای خود به ادارات را با رفت و آمد کمتر ، رفع کند. به همین ترتیب، جامعه طالب خودروی بهتر، سوخت بهتر، مسکن امن تر، محصولات غذایی با کیفیت تر و غیره نیز هست. می خواهد بداند چرا به این خواسته ها دست نمی یابد و مقصر کیست؟ (این بحث ها به «مدیریت فناوری» بر می گردد.)البته اگر «فناوری» را طوری معنا کنید که محدود به یک سری مسائل علمی و انتزاعی شود، ارتباط آن با مسائل جامعه مورد توجه قرار نخواهد گرفت. باید بحث فناوری به گونه ای مطرح شود که با مسائل جامعه گره بخورد. آن گاه جامعه احساس همزبانی و توسعه فناوری را لمس خواهد کرد.

3-2) چرا مباحث مربوط به فناوری از جمله مباحث کلیدی و اساسی کشور هستند؟

امروزه مشکلات اقتصادی ، از جمله مهم ترین مسایلی است که هنرمندان و رسانه ها باید به آن بپردازند. ولی آیا بررسی شده است که ریشه ضعف های کشور در اقتصاد چیست؟ چرا کشور نمی تواند وارد بازارهای جهانی شود و رقابت کند؟ بحث های تخصصی فراوانی وجود دارد که نشان می دهد« فناوری» عامل مزیت ساز در رقابت های اقتصادی جهانی است.دوره ای در طول تاریخ، « دستیابی به مواد اولیه ارزان» عامل مزیت بود و هر کشوری که منابع طبیعی ارزان داشت، در رقابت های مزیت داشت. زمانی نیز «دسترسی به نیروی کار ارزان» مزیت ساز بود، دوره ایی نیز «دسترسی به سرمایه اولیه» و «ثروتمند به دنیا آمدن» مزیت ساز بود، اما دیگر این عوامل، مزیت سازان اصلی نیستند. بهترین شاهد این است که بسیاری از کشورها منابع طبیعی ندارند، نیروی کار ارزان ندارند، سرمایه اولیه ندارند ولی در توسعه اقتصادی و رقابت جهانی موفق هستند . پیداست آن چه اکنون باعث موفقیت در رقابت می شود، موارد دیگری است که همه آن ها به فناوری مربوط می شوند. اگر بخواهید نیروی انسانی متخصص را جذب ، کیفیت بالای ، کارایی و قدرت کاهش هزینه داشته باشید، بایستی به فناوری توجه بیشتری شود.هنور در کشور این تصور وجود دارد که چون نفت و گاز داریم، پس در پتروشیمی موفق می شویم؛ یعنی اساس را مواد اولیه و انرژی می دانیم. لذا نه در جهت توسعه قابلیت های انسانی حرکت می کنیم و نه در جهت توسعه سایر ابعاد فناوری و نتیجه آن می شود که فناوری های از رده خارج شده را با قیمت گزاف به ما می فروشند و با وجود همه مزیت هایی که در مواد اولیه و انرژی داریم، نمی توانیم محصول کیفی و رقابتی عرضه کنیم. این ها همه به این دلیل است که با مفاهیم فناوری آشنا نیستیم و تفکر غالب در جامعه این است که مزیت در انرژی و مواد اولیه است.همچنین اگر سایر اهداف ملی را در ابعاد دفاعی، اجتماعی، سیاسی و غیره در نظر بگیریم، می بینیم فناوری یک رکن مهم است. در بعد دفاعی وقتی قرآن کریم می فرماید «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه» ، بحث ایمان و اعتقاد نیست، بلکه منظور عده و عُده و تجهیزشدن از لحاظ نیروی انسانی، تجهیزات و تدارکات مختلف است، که به فناوری مربوط می شود.همچنین در بعد اجتماعی، امروز غرور ملی ما بستگی به این دارد که بتوانیم فناوری را توسعه دهیم و مردم در زندگی خود آن را لمس و احساس پیروزی و افتخار کنند. بناراین اگر معضلات جامعه را به خوبی بشناسیم و اهمیت فناوری را در حل مشکلات در نظر گیریم، کمبودهای فکری، دیدگاه های غلط و موانع مفهومی و فرهنگی که وجود دارد را به جامعه معرفی خواهیم کرد.

3-3) جایگاه زیرساخت فکری فرهنگی در نظام فناوری

توسعه فناوری با افزایش بودجه و با برخی اقدامات محقق نمی شود، بلکه فناوری یک سیستم و نظام است و بخش های مختلف صنعت، دانشگاه زیر ساخت حقوقی ، زیرساخت اقتصادی و سرمایه گذاری ، شرکتهای طراحی مهندسی ، نظام استاندارد، پارک های فناوری و بالاخره زیرساخت فرهنگی را شامل می شود.بخش آخر، یعنی «زیر ساخت فرهنگی» ، بسیار مهم است . در واقع یک بخش مجزا از سیستم نیست، بلکه در کل سیستم مؤثر است. آن چه در حال حاضر در رسانه ها، در قبال فناوری انجام می شود، آن چه که باید باشد، و با آنچه شأن کشور، فاصله بسیاری دارد. این موضوع را می توان از مقایسه حجم و کیفیت برنامه های رسانه های کشور در حوزه «فناوری» با سایر حوزه ها مثل حوزه «ورزش» فهمید و درک کرد.به طور کلی در زمینه زیرساخت فرهنگی فناوری در کشور ضعف داریم. اگر فرهنگ را مجموعه افکار و رفتارها در نظر بگیرید، به خصوص در مورد فکر، ضعف های جدی در میان جامعه و مسئولان وجود دارد که رسانه ها می توانند در این زمینه بسیار مؤثر باشند. ما در حوزه فناوری، حتی واژه ها را درست به کار نمی بریم. مثال : «نوآوری» پیش از این در جزوه بیان شد. مثال دیگر آن است که ما هنوز در خیلی از سازمان ها، واژه «فناوری» را با واژه «صنعت» جابه جا می کنیم، برای مثال می گوییم سازمان پژوهش های علمی – صنعتی ولی ترجمه انگلیسی آن، سازمان پژوهش های علم و فناوری است. یا می گوییم دانشگاه صنعتی شریف ولی ترجمه انگلیسی آن Sharif university of technology است.از بحث واژه ها که بگذریم، گاهی فعالیتهای فرهنگی رسانه ها ضد توسعه فناوری است. برای مثال در صدا و سیما از مخترعی که تنها یک کاردستی ساخته است، تعریف و تمجید می شود، با او مصاحبه می شود و گفته می شود شما مورد علاقه مردم هستید؛ می پرسند آیا ازدواج کرده اید یا خیر و با سؤالاتی از این قبیل ، شخصیت سازی می شود، ولی توجه نمی شود که شاید این کار فرهنگی ضد توسعه فناوری باشد. مثال کسی در گوشه ای از گیلان، خودرو برقی ساخته است، وقتی متخصصان امر می دانند که حتی شرکت های چند ملیتی دنیا هم در ساخت خودرو برقی مانده اند و هنوز نتوانسته اند آن را اقتصادی کنند، آیا این ارزش است که بخواهیم در یک کارگاه، کاری را انجام دهیم که شرکت های چند ملیتی، در قالب شبکه ای از مراکز تحقیقاتیو صنعتی انجام می دهند و هنوز هم موفق نشده اند؟ آیا می خواهیم فرهنگ معجزه را ترویج کنیم؟ آیا این موضوع، ایجاد ذهنیت تخیلی و غلط از «فناوری» در ذهن بیننده نیست؟گاهی در حین مصاحبه، از مخترع سؤال می شود که آیا شما این کار را به تنهایی انجام داده اید؟ او هم با تأکید می گوید: بله ! و سعی می کند ثابت کند که خود به تنهایی ای کار را انجام داده است! در حالی که امروزه نوآوری و توسعه فناوری، حتی از مرحله «کار گروهی» نیز گذشته است و به «کار شبکه ای » بین مراکزو حتی کشورهای مختلف تبدیل شده است. به اصطلاح امروزه ابر و باد و مه و خورشید و فلک باید کار کنند تا «نوآوری» به وجود آید و توسعه فناوری اتفاق بیفتد. پس فناوری امری فراگیر و جامع است و یک نظام را تشکیل می دهد و بخش عمده این نظام نیز به مباحث فرهنگی و فکری مرتبط است و رسانه ها، به خصوص رسانه ملی، در جهت تقویت این زیرساخت فکری و فرهنگی نقش عمده ای دارند.

3-4) مثال های تاریخی تبیین اهمیت «زیرساخت های فکری – فرهنگی» توسعه فناوری

چرا کشور ژاپن در دهه های اخیر توسعه سریع اتفاق افتاد؟ دلایل فرهنگی و اجتماعی آن چیست؟ ریشه های فرهنگی انقلاب صنعتی اروپا در نیمه دوم قرن هجدم کدام است؟ حتی توسعه فناوری که در حد عالی در تاریخ ایران، در قرون سوم تا پنجم و تا عهد صفویه افتاده است (و متأسفانه خیلی از ما دچار فراموشی تاریخی شده ایم و خیال می کنیم در گذشته تنها در نجوم، طب، عرفان و فلسفه درخشان بوده ایم، در حالی که به معنی دقیق کلمه در فناوری و صنعت نیز توسعه زیادی داشته ایم) ، دلایل فرهنگی مشخصی داشته است که بسیار مهم است . لذا در قالب سه مثال « انقلاب صنعتی» ، «تاریخ اوج توسعه فناوری در ایران» و «ژاپن» ، زیر ساخت فرهنگی مطلوب برای توسعه فناوری به تصویر کشیده می شود.
3-4-1) انقلاب صنعتی در بحث « انقلاب صنعتی» ، با این سؤال مواجه می شوید که این پدیده تاریخی که به تعبیری تمام مشکلاتی که جهان توسعه یافته امروز ایجاد می کند و ناشی از آن است ، چرا در غرب و در نیمه دوم قرن هیجدهم اتفاق افتاد؟ در مورد این که چرا این انقلاب در غرب پدید آمد و چرا در نیمه دوم قرن هیجده اتفاق افتاد؛ دید گاه ها و تصورات مختلفی وجود دارد . ممکن است بگویند اختراع ماشین بخار؛ یا رنسانس علمی قرن شانزده باعث آن شد؛ یا کسی فکر کند بعضی عقاید فلسفی و غیره منتهی به آن شد. در مورد همه این ها بحث های جدی شده و می شود. در مورد رنسانس علمی قرن شانزدهم گفته می شود: «چرا انقلاب صنعتی در نیمه دوم قرن هجدم یعنی دو قرن بعد از رنسانس اتفاق افتاد؟ » اگر عامل اصلی در «انقلاب صنعتی» ، رنسانس علمی بود، چرا همان قرن شانزده اتفاق نیافتاد؟ البته شکی نیست که رنسانس علمی قرن شانزده در انقلاب صنعتی قرن هیجده تأثیر داشته است. اما سؤال این که آیا دلیلی اصلی بوده است؟ آیا همیشه ابتدا توسعه علمی اتفاق می افتد و بعد توسعه فناوری؟ آیا عکس این رابطه برقرار نیست؟ (برای مثال اختراعات قبل از قرن شانزدهم ، مانند: دوربین نجومی، ساعت و چاپ به عنوان مقدمه رنسانس علمی شناخته شده اند. چرا که هر سه ، ذهنیت بشر را تغییر داده اند).اما دلایل دیگر نیز از طرف جامعه شناسان و صاحب نظران برای وقوع انقلاب صنعتی در نیمه دوم قرن هیجدهم بیان شده است. برای مثال گفته می شود در انگلستان (به عنوان شروع کننده انقلاب صنعتی به نظر اکثر صاحب نظران) سرمایه داران نظام روستایی آن زمان ، پارچه هایی را از خانه ها جمع آوری و صادر می کردند . تجارت آنان در همین حد بوده است. لذا فکر می کردند که اگر این پارچه ها به جای خانه در کارگاه تولید شوند، نظارت بیشتری بر کارگر دارند. همین نظام کارگاهی و در ساعت مقرر سرکارآمدن و رفتن، باعث توسعه کسب آنان می شود. بنابراین یک تغییر سازماندهی اتفاق افتاد و این تغییر سازماندهی باعث شد، استفاده از ماشین آلات بزرگ تر نساجی هم امکان پذیر شود. یعنی عامل سازماندهی موجب می شود که توسعه ماشین آلات اتفاق بیفتد.دلیل دیگری که مطرح شده آن است که در زمان انقلاب صنعتی، گروه های اجتماعی که حامی آجاد افراد بودند، به هر دلیلی اعتبار خود را در جامعه از دست داده بودند و این باعث شده بود که جامعه اتم شود ؛ این افراد اتم و منفرد، در پی یک سقف حمایتی جدید بودند. لذا نظام جدید کارخانه داری مورد استقبال قرارگرفت و همه به شهرها مهاجرت کردند تا زیر این سقف گرد آیند.
همچنین گفته می شود که شور و شوق مردم در قرن هجدهم برای توسعه فناوری، سبب شد طعم شیرین محصولات توسعه فناوری در مواردی چشیده شود. لذا فضایی به وجود آمد که همه دوست داشتند، نوآوری کنند.
این ها عوامل مختلفی است که نشان می دهد برای وقوع انقلاب صنعتی، فضای فرهنگی و اجتماعی خاصی مورد نیاز بوده است . ما (ایرانیان) نیز اگر می خواهیم به توسعه فناوری دست یابیم، باید فضای فرهنگی مناسبی که با شرایط کنونی نیز مناسب باشد، ایجاد کنیم.
3-4-2) تاریخ اوج توسعه فناوری در ایران مثال دوم، از تاریخ ایران است و نشان می دهد که توسعه صنعتی مخصوص دیگران نیست. ایران زمانی نه فقط در صنایع نساجی، به عنوان مهمترین صنعت آن زمان، در اوج بود (هر شهر ایران در جهان به نام پارچه ای شناخته می شد، بیرق امپراطور ژاپن و پارچه مرگ پادشاه فرانسه با پارچه ایرانی ساخته می شد و … ) بلکه در صنایع فلزی، آبیاری ، دریایی، ذوب فلز و غیره نیزدر گذشته سرآمد بوده ایم. در این جا نیز یک بحث اجتماعی و فرهنگی مهم وجود دارد. می بینیم که صنعتگران و نیروهای فنی ما که به عنوان «استاد کار» و صاحبان حرف، شناخته می شدند، در گذشته جایگاه اجتماعی بسیار رفیعی در جامعه داشته اند؛ خانواده ها از آنان حساب می بردند و فرزندان را تشویق به اطاعت از استاد می کردند( جور استاد به ز مهر پدر) . این استادان، حتی قطب عرفانی شاگردان بودند، حکومت ها از آنان حساب می بردند و به شکل های مختلف می توان نشان داد که چه منزلت اجتماعی رفیعی داشته اند. تأثیر این منزلت آن بود که وقتی محصول رقیب را می دیدند، چه از داخل و چه از خارج، تلاش می کردند در این رقابت پیروز شوند. زیرا در صورت موفق نشدن، منزلت اجتماعی را از دست می دادند. در واقع انتقال فناوری در آن زمان از طریق مشاهده محصولات صورت می گرفته است. مثال: خبری درباره پارچه های هندی دریافت می کردند و سریع ً به کیفیت پارچه های ایرانی می افزودند. جالب است که این وضعیت تاریخی را با وضع امروز خود مقایسه کنیم. آیا اگر امروز مدیران صنعت خودرو را تحقیر و تمسخر کنید، غیرت آنان به جوش خواهد آمد؟ برای حمایت از منزلت اجتماعی خویش تلاش مضاعف خواهند نمود؟ انگیزه زمانی ایجاد می شود که جایگاه اجتماعی فرد به کیفیت کار او گره بخورد. هنگامی که باور کردیم به جایی نمی رسیم، از تحقیر هم تأثیری نمی پذیریم. جالب است که اگر تیم ملی فوتبال ما به تیم ملی فوتبال کره ببازد، آثار این باخت در جامعه ملموس است. حتی آمار تصادفات نیز تفاوت می کند اما اگر دو تیم اول باشگاهی فوتبال ، قسمت جلوی پیراهن خود را در اختیار نام دو شرکت کره ای قرار دهند و ما در طول نود دقیقه شاهد آن باشیم، به هیچ عنوان احساس نمی کنیم که این هم یک شکست ملی است! جای بحث و تأمل دارد که چرا وضعیت فرهنگی در تاریخ کشور ما ( همان منزلت رفیع استادکاران) در قرن های اخیر ادامه پیدا نکرد؟ کاری که ژاپن در انقلاب میجی کرد (همزمان با انقلاب صنعتی)، این بود که همان ساختار سنتی کشورخود را که شباهت هایی هم به ساختار ما داشت، به تدریج به ساختار جدید صنعتی تبدیل کردند. ولی در کشور ما چه اتفاق افتاد؟ در کشور ما زنجیره توسعه صنایع گسسته شد و هیچ سنخیت و ارتباطی بین صنایع سنتی و صنایع وارداتی برقرار نشد.
3-4-3) شرایط فرهنگی توسعه اخیر ژاپن مثال سوم، در مورد توسعه اخیر ژاپن است، نباید تصور کرد معجزه ای اتفاق افتاده؛ این که گفته می شود، در جنگ جهانی دوم بمبئی منفجر شده و ناگهان ذهن ژاپنی ها عوض شده است، داستانی بیش نیست. نباید تاریخ توسعه ژاپن را از جنگ جهانی شروع و فکر کنیم در آن زمان ژاپن از صفر شروع کرده است. حتی آلمان هم که در جنگ با خاک یکسان شد، در واقع از صفر شروع نکرد؛ زیرا همان طور که در فصل قبل گفته شد، فناوری مساوی با کارخانه و تجهیزات نیست، که اگر با خاک یکسان شود، به وضعیت صفر برگردیم.فناوری توانایی هایی است که در انسان ها وجود دارد و با بمب از بین نمی رود. ژاپن قبل از جنگ، کشوری استعمارگر بود و حتی گفته می شود که استعمار ژاپن کثیف تر از استعمار انگلیس بوده است. فجایعی که در ژاپن در اندونزی، فیلیپین و چین داشته اند، نشان می دهد که ژاپن شرایط فرهنگی ابرقدرت شدن را از قبل داشته است . همچنین موقعیت این کشور که میان دریا بود و کمترین تهاجم به این کشور در طول تاریخ صورت گرفت، عوامل فرهنگی مؤثری بود که در توسعه جدید صنعتی آن مؤثر است. نکته مهم در خصوص ژاپن این است که مدیریت و اقتصاد ژاپن، فصل نوینی در تئوری ها باز کرد. حتی در برخی از دانشگاه های آمریکا، دانشکده های اختصاصی برای مطالعه مدیریت ژاپنی ها ایجاد شد. لذا مشخص است که تفاوت های فرهنگی موجب این تفاوت های مدیریتی شده است. الگوی سازمانی متفاوت در ژاپن، با شرایط فرهنگی آن سنخیت دارد. البته این موضوع محدود به ژاپن نمی شود و حتی در خود غرب نیز مدل های توسعه کشورها با هم متفاوت است. برای مثال مدل آلمان با فرانسه و نیز با ایتالیا تفاوت های بسیاری دارد. این نشان می دهد که ما باید تفاوت های فرهنگی را در نظر گرفت و خلاف گفته برخی افراد، یک راه، برای صنعتی شدن و توسعه فناوری وجود ندارد. بهر حال این مثال ها نشان می دهد، که باید شرایط فرهنگی و تاریخی کشورها را در تحلیل ها لحاظ کرد و متناسب با فرهنگ بومی تصمیم گیری کرد. تنها یک روش خاص برای صنعتی شدن وجود ندارد. اگر بخواهید این پیشرفت ها درایران عزیز اتفاق بیفتد، باید بنگرید مزیت های فرهنگی چیست و ضعف های فرهنگی ایران چیست؟ اگرضعف مردم ایران خودباوری است، در مورد آن چاره ای اندیشید، پیشرفت های بسیاری در سال های اخیر در کشور بوجود آمده است که متأسفانه به اطلاع جامعه نرسیده است ؛ می توان در جهت ارتقای خودباوری روی آن ها تبلیغ کرد .همچنین تصورنادرستی در مورد توسعه فناوری در کشور وجود دارد که باید اصلاح شود. رسانه ها به خصوص صدا و سیما، می توانند حتی جهت گیری های نادرستی را که مسؤولان در این زمینه دارند، اصلاح کنند.

3-5) مقایسه زیر گروه های جامعه با زیرگروه فناوری

اگر اهمیت توسعه فناوری در سطح کلان و بحث «زیر ساخت فرهنگی توسعه فناوری» را هم در نظر نگیرند و مسأله توسعه فناوری را مربوط به یک زیرگروه از جامعه ( یعنی ، محققان و صنعتگران و امثال آن تلقی کنند، آیا در حد یک زیر گروه از جامعه، به درد دل های این اقشار و مسائل و مشکلات آنان در رسانه ها توجه می شود؟
برای مثال« ورزشکاران حرفه ای» ، یکی از زیر گروه های جامعه هستند، برای آن که بقیه مردم را به ورزش تشویق کنیم، حرف ها و مسائل آنان را در رسانه مطرح می کنیم. فرض کنید ورزشکاری به جایی پناهنده شود یا اتفاقی برای او بیفتد، چه میزان خبرسازی و برنامه سازی در تلویزیون می کنیم؟ اما اگر نیروهای فنی زیادی از این کشور مهاجرت کنند، کسی متوجه نمی شود. اهمیت کدام زیر گروه برای کشور بیشتر است؟ آیا تشویق مردم به ورزش، تا این اندازه مهم تر از تشویق آنان به علم و فناوری است؟ همین بحث را می توان در خصوص مقایسه حجم و کیفیت برنامه هایی که در حوزه «پزشکی» در رادیو و تلویزیون پخش می شود، با سایر حوزه های فناوری فهمید. حوزه های دیگر فناوری نیز همچون «پزشکی» با زندگی مردم گره خورده است؛ ولی به آن ها توجه نمی شود.

3-6) نقش مروجان و رسانه ها در تفسیر صحیح شعارهای مطرح شده از طرف رهبران جامعه

شعار نهضت نرم افزاری و تولید علم از طرف رهبران جامعه مطرح شده است. متأسفانه از شعار «تولید علم» سوء برداشت شده ؛ که نگران کننده است . هنوز هستند کسانی که «تولیدعلم» را معادل با «افزایش تعداد مثاله چاپ شده در مجلات ISI» می دانند. البته گاهی ممکن است شاخص هایی چون «تعداددانشگاه» ، «تعداد دانشجو» ، «تعداد استاد» و یا «تعداد مراجعه کنندگان به مقالات ایرانی» را هم به آن اضافه کنند. این درست که در بسیاری از منابع خارجی هم، از این شاخص ها، به عنوان شاخص های «توسعه علمی» تعبیر می شود. اما باید فهمید آن شاخص ها در چه فضایی مطرح شده اند؟ آیا با آن چه که دغدغه مسؤولان و جامعه بوده و نیاز کشور ماست یکسان هستند؟ در واقع، اولین قدم «نظریه پردازی بومی»، همین است که در ترجمه شعار «تولید علم» ، هر چه در کتابهای خارجی نوشته شده است را ملاک قرار ندهیم. می شود این را از مقام معظم رهبری استبصار کرد که آیا منظور جنابعالی ، چاپ مقاله در مجلات خارجی بوده است؟ مقاله را باید منت کشید تا در یک مجله خارجی چاپ کنند، اما اگر به فناوری تبدیل شود، میلیون ها دلار یز به شما پول می دهند تا فناوری را به آن ها ارائه دهید. بحث مهم در اینجا ای بحث است که آیا حوزه علوم تجربی هم مانند حوزه معارف حکمی و عرفانی است که هنوز کتب حافظ و مولوی قابل استفاده باشد؟ آیا مقالاتی که سریعً تجاری نشوند، منفعتی برای کشور خواهند داشت؟ «سرعت تجاری سازی» ، ایجاب می کند که در یک شبکه همکاری علمی و فناوری با دنیا مشارکت کنید. اگر فرآیندی در تولید علم ایجاد شود، که منفعت آن به کشور نرسد و صرفاً با فشار بودجه دولت اتفاق بیفتد، مسلم بدانید حرکت مستمری نخواهد بود. اگر در پی «تولید علم» و «نهضت نرم افزاری» هستید، باید دانست این شعار در حوزه های مختلف چگونه به نفع جامعه و متناسب با شرایط آن خواهد بود. یقین بدانید تفسیر آن در حوزه علوم تجربی با حوزه علوم انسانی فرق می کند. برای مثال در حوزه علوم انسانی ، به نظریه پردازی بومی نیاز بیشتری داریم. یکی از معضلات کشور در حوزه هایی چون جامعه شناسی ، اقتصاد و غیره، تفکرات وارداتی است( حتی در همین موضوع «مدیریت فناوری» و «اقتصاد توسعه» مشکل جدی داریم و تئوری های موجود در زمینه جایگاه سیاست گذاری فناوری در توسعه اقتصادی، متناسب با شریاط کشور ما نیست) .اما در حوزه علوم تجربی و فنون و صنایع، بحث فرق می کند. در این حوزه ، تولید فناوری به این معنی است ؛ که در چند مورد ، در جهان پیشرو و در سایر موارد، توانایی گیرندگی خوب داشته باشیم. اگر در هیچ حوزه ای نتوانید حرفی برای گفتن داشته باشید،همکاری با کشورهای دیگر، صورت «نوکر و ارباب» به خود خواهد گرفت. همین می شود که فناوری قدیمی را با بهای گزاف به ما می فروشند تا خود از آن خلاص شوند. لذا انتقال فناوری در چنین وضعیتی موفق نخواهد بود. اما اگر در یکی دو حوزه، حرفی برای گفتن داشته باشیم و سریع به مرحله تجاری رسیده و وارد بازار شویم. فرصت آن نیست که در همه زمینه ها، خود تحقیق کنیم و به ناچار باید در بسیاری حوزه ها گیرنده فناوری بود. البته گیرنده فناوری بودن نیز یک کار علمی تحقیقاتی است و به این آسانی میسر نمی شود. بنابراین «تولید علم» در حوزه علوم تجربی را می توان به معنی رسیدن به رتبه «تبادل پایاپای» تفسیر کرد؛ نه پیشرو شدن در همه حوزه ها، که محال است و هیچ کشوری در جهان چنین کاری نکرده است. تولید علم «در این حوزه ، یعنی کاری کنیم که جهان ما را در سطح «تبادل پایاپای فناوری» بپذیرد؛ لذا در برخی حوزه ها، گیرنده قوی بودن فناوری، «ارزش» و به این معنی است که دنیا ما را برای همکاری علمی پایاپای، مناسب تشخیص داده است. از طرف دیگر، تولید و توسعه فناوری، به معنی کاری تحقیقاتی که در دانشگاه یا پژوهشکده های علمی انجام شود نیست. بلکه به معنی این است که همه بخش های جامعه، از جمله صنعت، تجارت ، زیر ساخت حقوقی، استاندارد، اطلاع رسانی، بانک، بیمه و غیره بسیج شوند تا نوآوری، پیشرفت کیفی، کاهش هزینه ها، ارایه محصول جدید و ... در بخش های مختلف اتفاق بیفتد، این را توسعه فناوری می گویند.

7-3) نکاتی در ترویج صحیح مباحث مرتبط با فناوری

برخی نکات که بایستی در ترویج صحیح مباحث مرتبط با فناوری به آن توجه نمود، از قرار زیر است :
3-7-1) تفکیک مباحث فناوری از مباحث اقتصادی و علمی بحث فناوری را بادی از بحث های کمی اقتصاد، آمار و ارقام رایج رشد اقتصادی جدا کرد. گاهی در مورد رشد تولید، رشد اشتغال و مباحثی از این قبیل تبلیغ و برنامه پخش می کنیم، ولی به این که چه چیزی تولید می شود و مردم ما چه شغلی دارند و چه جایگاهی در تقسیم جهانی کار داریم توجه نمی کنیم. مباحث اخیر به موضوع فناوری بر می گردد، نه به موضوعات کمی و کلان اقتصاد، به طور کلی موضوع فناوری، مرتبط با موضوعاتی همچون: «اقتصاد» ، «علم» و غیره است. اما به لحاظ مفهومی متمایز و به رسمیت شناختن این تمایزبسیار مهم است. پیش از این در مورد اهمیت تمایز «فناوری» از «علم» و پیامدهای آن در سیاست های کشور توضیح داده شد.
3-7-2) ابزارهای کنترل شارلاتانیزم علمی مروجان نیازمند ابزارهایی برای کنترل شارلاتانیزم علمی و ارزش گذاری صحیح روی مخترعین ، نوآوران هستند تا در برنامه های مربوط به اختراع و نوآوری، کسانی را که حرف برای گفتن دارند، ولی ممکن است در دل بخش های صنعت و تولید باشند و چندان انگیزه ای برای نمایش دادن آثار خود نداشته باشند، دعوت کرده و از آنان هم تجلیل کنند، و از تبلیغ اختراعاتی که زیاد هیاهو می کنند ولی در واقع یک کاردستی بیش نیستند و تبلیغ آن باعث منحرف کردن افکار جامعه از مسائل واقعی فناوری است، بپرهیزند. مسأله شارلاتانیزم علمی مسأله مهمی است که باید کنترل شود . یکی از معضلات کشورهای جهان سوم این است که چون احساس عقب ماندگی می کنیم، ممکن است با پیشرفت ناچیزی دچار شتاب زدگی شویم و فکر کنیم اتفاق بزرگی افتاده و فضا برای سوء استفاده شارلاتان های ی علمی ایجاد شود. سیستم هایی وجود دارد که با استفاده از بانک های اطلاعاتی، این مشکلات را اندک می کند. ما باید با کمک سازمان هایی که در این کار تجربه دارند، برای تشکیل این بانک های اطلاعاتی بکوشیم. کاربرد این سیستم ها این است که اگر از تحلیل گری دعوت می شود، پرونده ای در مورد او باشد که بدانیم او چه کاره است. با این سیستم می توان مراقب بود که شارلاتان ها وارد برنامه ها نشوند.

3-8) مثال ها و سوژه ها
جهت آشنایی عینی تر با برخی مثال ها و سوژه های فرهنگ سازی فناوری، مثال های زیر ارائه می شوند.

شباهت های حوزه ساختمان با حوزه پزشکی

چرا فکر می کنیم فقط حوزه پزشکی با جان مردم ارتباط دارد؟ همان گونه که در حوزه پزشکی ، علاوه بر بحث های علمی، مردم می خواهند با بحث «مدیریت بیمارستان» آشنا شوند و بدانند که سیستم اورژانس کشور یا دقت آزمایشگاه های پزشکی کشور چگونه است؟ باید چگونه باشد. در سایر حوزه های علمی نیز مردم باید با مسائل مدیریتی پیرامون آن حوزه آشنا شوند. برای مثال در حوزه ساختمان، برای مردم مهم است که چه سوء مدیریت هایی، موجب این همه آسیب پذیری در بحث زلزله شده است. علوم مربوط به ساختمان هم مانند علم پزشکی، با جان مردم سرو کار دارد. مردم باید بدانند؛ دنیا در زمینه پیش بینی زلزله چه پیشرفت علمی داشته است. باید بدانند که حتی ارتفاع ساختمان در مناطق مختلف شهرها باید متفاوت باشد. در برخی مناطق، ساختمان بلند از نظر زلزله امن تر است و در برخی مناطق، ساختمان کوتاه ایمنی بیشتری دارد.

صنایع دریایی

ما صنعت دریایی را در کشورسال ها به کلی فراموش کردیم. شهرهای ساحلی در همه جای دنیا، ثروتمندترین شهرها هستند. اما در کشور ما این گونه نیست و ین مناطق محروم ترین مناطق هستند. آیا تبلیغات وسیع روی پتانسیل صنعت دریایی و اقتصاد دریایی کشور، منجر به رونق این مناطق و اشتغال آفرینی نخواهد شد؟
در بخش صنایع دریایی، سوژه های زیادی از جمله : فرصت های تعمیرکشتی، اشتغال زایی با «صنعت اوراق کشتی» سودهای کلان کشورهای حوزه خلیج فارس از سوخت رسانی به کشتی های عبوری، جای گزینی شناورهای سنتی و تأثیر آن بر زندگی مردم و غیره وجود دارد. همچنین می توان در برنامه های تلویزیون، استان های جنوبی کشور را نشان داد که فقر و اعتیاد در این مناطق بیداد می کند و در کنار آن نشان دهیم که صنعت کشتی سازی چه صنعت اشتغال زایی است . نشان دهیم که وقتی یک کشتی ساخته می شود، کیلومترها جوشکاری که در آن انجام می گیرد، چقدر اشتغال زا است. نشان دهیم که در بندری در امارات ، تنها برای سوخت رسانی به کشتی های عبوری، یک میلیارد دلار در سال درآمد ایجاد شده است و مناطق ساحلی ما با این همه قانون مناطق آزاد و غیره هیچ فعالیتی در این زمینه نمی کنند.
تهیه کننده : گروه مواد و نانو تکنولوژی
شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران
منبع:www2.irib.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد